آیین زندگی اسلامی ایرانی
آیین زندگی اسلامی ایرانی

آیین زندگی اسلامی ایرانی

احترام نام فرزند

خانواده ها موظفند هرگاه نامهاى اسلام براى فرزندان خود برگزیدند، آن نامها را با عظمت و احترام یاد کنند، همچنین مراتب تکریم و بزرگداشت خود را نسبت به صاحبان آن نامها نشان دهند و بدین طریق ، چنین سنت پسندیده را به دیگران آموزش دهند.

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ): اذا سمیتم الولد محمدا فاکرموه ، واوسعوا له فى المجلس ، ولا تقبحوا له وجها.(1)

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: هرگاه فرزندى را به نام ((محمد)) نامگذارى کردید، او را گرامى بدارید، در مجلس براى او جا باز کنید و در برابر او چهره درهم نکشید با ترشرویى با او برخورد نکنید.

عن الرضا (علیه السلام ) عن البیه ، عن ابائه (علیهم السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): ما من قوم کانت لهم مشورة فحضر معهم من اسمه محمد او احمد فادخلوه فى مشورتهم الاکان خیرا لهم .(2)

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است : هر گروهى که امورات خود را با مشورت اصلاح کنند و بین آن جمعیت نام ((محمد)) یا ((احمد)) باشد، در صورتى که جمعیت مشورت کننده به احترام این نام راى و نظر آنها را در تصمیم گیرى خود وارد نمایند، سرانجام کارشان به خیر و موفقیت خواهد انجامید.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحارالانوار، جلد 110، ص 128. 

2- عیون اخبار الرضا، جلد 2، ص 29 - تفسیر قرطبى ، جلد 3، ص 193.

انتخاب نام نیک براى فرزندان

یکى از حقوق مسلم کودک بر والدین ، انتخاب نام نیک و شایسته براى اوست .(1) اهمیت این موضوع به قدرى است که در متون اسلامى فصل جداگانه اى بنام ((باب الاسماء و الکنى : باب اسمها و کنیه ها))، ((باب التسمیه : باب نامگذارى )) وجود دارد.

پدر و مادر موظفند قبل از به دنیا آمدن فرزند، نام زیبایى را براى او انتخاب کنند که در طول زندگى وى ، سبب احساس عقده و شرمندگیش نشود.

نام و لقب از مظاهر تجلى شخصیت آدمى است ، همانگونه که هر کس ‍ مى خواهد ساختمان طبیعى بدنش موزون و زیبا باشد، همچنین میل دارد تمام مظاهر و پدیده هاى زندگیش از جلوه زیبایى برخوردار باشد، نام و نام خانوادگى یکى از مظاهر مهم زندگى آدمى است . هرگاه نام و فامیل فرد نامناسب و زشت باشد، همواره بین دیگران احساس حقارت مى کند و در مواردى ممکن است آنچنان این احساس روانى در روحیه بدواند که منشا ناکامى هاى فراوانى در آینده باشد.

((کودکى که دچار احساس حقارت است ، وقتى که بزرگ شود، یک رفتار انزواطلبانه اى پیش خواهد گرفت ، یا اقلا نسبت به همنوعانش حس دورى غربتى ایجاد خواهد کرد زیرا وقایع و تجارب دوران کودکى به او فهمانده است که نزدیکى و جوشش با دیگران بوده است که تمسخر و انتقاد را متوجه او ساخته است . کسى که از نزدیکان و همنوعانش کناره جویى مى کند، معنیش این است که از یک احساس حقارتى که مولود تجارب کودکى است ، در عذاب است . از اینرو، بنا به موازین روان شناسى ، هر واقعه و خاطره اى که عزت نفس و غرور ذاتى شخص را ضعیف و معدوم مى کند، عاملى است براى توسعه و تقویت عقده حقارت و وسیله اى که وى را در ردیف اعضاى پریشان حال و ضعیف النفس جامعه در مى آورد)).(2) 

استحسنوا اسماءکم فانکم تدعون بها یوم القیامة ، قم یا فلان الى نورک ، قم یا فلان بن فلان ، لانورلک .(3) 

نامهاى خود را نیکو گردانید، زیرا در قیامت با همان نام خوانده مى شوید که اى فلان ، فرزند فلان برخیز و به سوى نور خود گام بردار، و اى فلان ، فرزند فلان برخیز که نورى ندارى .

امام رضا (علیه السلام ) فرموده است :

لا یدخل الفقر بیتا فیه اسم محمد، او احمد، او على ، او الحسن ، او الحسین ، او جعفر، او طالب ، او عبدالله ، او فاطمة من النساء.(4) 

در هر خانه اى که کسى به نام ((محمد)) یا ((على )) یا ((حسن )) یا ((حسین )) یا ((جعفر)) یا ((طالب )) یا ((عبدالله )) و از زنان به نام ((فاطمه )) وجود داشته باشد، فقر و تنگدستى (در آن خانه ) راه نخواهد یافت .

البیت الذى فیه محمد یصبح اهله بخیر ویمسون بخیر.(5) 

خانه اى که در آن ((محمد)) باشد، اهل آن خانه بامداد و شامگاهشان تواءم با خیر و برکت خواهد بود.

انگیزه هاى انتخاب نامهاى زشت و نامناسب براى فرزندان 

عمل ناپسند پدران و مادرانى که نامهاى زشت و نامرغوب براى فرزندان خود انتخاب مى کنند، مى تواند معلول چند عامل باشد:

1 - ناآگاهى و نادانى پدر و مادر

2 - حس حقارت ((عقده حقارت ))

3 - حس خودباختگى و تجددطلبى

رهبر فقد انقلاب اسلامى ایران ، مرحوم امام خمینى (رحمة الله علیه ) فرموده است :

((از جمله نقشه ها که مع الاسف تاثیر بزرگى در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادى به جا مانده ، بیگانه نمودن کشورهاى استعمارزده از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است ، به طورى که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق ، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به یکى از دو قطب را از فرایض غیر قابل اجتناب معرفى نمودند و قصه این امر غم انگیز طولانى و ضربه هایى که از آنان خورده و اکنون نیز مى خوریم ، کشنده و کوبنده است ، و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهاى ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایى مصرفى بار آوردند و به قدرى ما را از پیشرفتهاى خود و قدرتهاى شیطانیشان ترسانده اند که جراءت دست زدن به هیچ ابتکارى نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهاى خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم و این پوچى و تهى مغزى مصنوعى موجب شده که در هیچ امرى به فکر و دانش ‍ خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم ، بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم ، نویسندگان و گویندگان غرب و شرق زده بى فرهنگ آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومى ما را سرکوب و ماءیوس نموده و مى نمایند و رسوم و آداب اجنبى را هر چند مبتذل و مفتضح باشد، با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحى و ثناجویى آنها را به خورد ملتها داده و مى دهند، فى المثل اگر در کتاب یا نوشته یا گفتارى چند واژه فرنگى باشد، بدون توجه به محتواى آن با اعجاب پذیرفته و گوینده و نوسینده آنرا دانشمند و روشنفکر به حساب مى آورند و از گهواره تا قبر به هر چه بنگریم ، اگر با واژه غربى و شرقى اسم گذارى شود، مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگى محسوب و اگر واژه هاى بومى خودى به کار رود، مطرود و کهنه و واپس زده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربى داشه باشند، مفتخر و اگر نام خودى دارند، سر به زیر و عقب افتاده اند. خیابانها، کوچه ها، مغازه ها، شرکتها، داروخانه ها، کتابخانه ها، پارچه ها و دیگر متاعها هر چند در داخل تهیه شده ، باید نام خارجى داشته باشد تا مردم از آن راضى و به آن اقبال کنند. فرنگى مآبى از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگى موجب افتخار و سربلندى و تمدن پیشرفت و در مقابل آداب و رسوم خودى ، کهنه پرستى و عقب افتادگى است ...))(6) 

استاد بزرگوار مرحوم شهید مطهرى فرموده است :

یک عیب بزرگ که در ما ملت ایران وجود دارد، این است که به اندازه اى که ما در مقابل لغات و عادات اجنبى تسلیم هستیم ، هیچ ملتى تسلیم نیست .

به عکسهایى که در کتابهاى تاریخ علوم هست ، نگاه کنید، مى بینید دانشمندان درجه اول هند با همان عمامه و لباس خودشان هستند.

((نهرو)) که یک سیاستمدار بزرگ و یک وزنه جهانى بود، با همان لباس ‍ هندى در همه جا حرکت مى کرد، بلندى و کوتاهى لباس و یا سفید و سیاه پوش اهمیت ندارد، اما این که آن دانشمند عمامه خودش را سرش ‍ مى گذارد و یا نهرو با آن شلوار سفید و گشاد و پالتوى مخصوص همه جا میرود، مى خواهد به همه مردم دنیا بگوید که من هندى هستم و باید هندى باقى بمانم .(7) 

سنت عرب در نامگذارى 

در زمان جاهلیت رسم بود که اعراب فرزندان خود را به نامهاى درندگان و گزندگان نامگذارى مى کردند و با این کار مى خواستند در دل دشمن رعب و وحشت ایجاد کنند.

((ابن القیم )) در کتاب ((مفتاح دارالسعاده )) مى نویسد:

عرب در انتخاب اسامى به چند جهت و هدف توجه داشت :

1 - تفاءل پیروزى بر دشمن : به همین جهت گروهى نام فرزندان خود را ((غالب : پیروز))، ((غلاب : بسیار پیروز))، ((ظالم : ستمگر))، ((مقاتل : کشتارکننده ))، ((معارک : جنگجو)) مى نهادند.

2 - تفاءل به قدرت و صلابت : گروهى نام فرزندان خود را از نام اشیى سخت و مقاوم انتخاب و اقتباس مى کردند:

مانند: ((حجر))، ((صخر))، ((جندل )) که معناى آنها انواع گوناگون سخت است .

3 - ترساندن دشمن و ارواج موذیه و اجنه : اسامى ((کلب ))، ((ثعلب ))، ((ضب ))، و... که اسامى حیوانات است و به همین جهت مربوط مى باشد.

4 - معتقدات و بت پرستى : چنانچه اسامى ((عبدود))، ((عبدالعزى ))، ((عبدمناف )) و امثال آن ، به پرستش اصنام و ود و عزى و منات مربوط است .(8) 

عن احمد بن هیثم عن الرضا (علیه السلام ) قال : قلت له لم یسمى العرب اولادهم بکلب وفهد ونمر و اشباه ذلک ؟

قال : کانت العرب اصحاب حرب وکانت تهول على العدو باسماء اولادهم ... .(9)

((احمد بن هیثم )) از امام رضا (علیه السلام ) سؤ ال کرد: چرا اعراب ، فرزندان خود را به نامهاى سگ ، یوز، پلهنگ و نظایر آن نامگذارى مى کردند؟

حضرت در پاسخ فرمود: عربها مردان جنگ و نبرد بودند، این اسمها را روى فرزندان خود مى گذاردند تا هنگام صدا زدن فرزندانشان ، در دل دشمن ترس و وحشت ایجاد کنند و اینگونه اسمها براى آنان هیبت و شجاعت محسوب شود.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-نام نیک براساس سه معیار شناخته مى شود: (1) شرع ، (2) عقل سلیم ، (3) عرف صحیح و مطلوب اجتماع . نخستین عطا و بخشش پدر و مادر نسبت نسبت به فرزند، اسم خوب است که براى او انتخاب مى کند. مناسبترین نامها، نامى است که معناى بندگى خدا را داشته باشد و برترین آنها، نام انبیاست ، زیرا آن بزرگواران مجموعه اى از صفات عالى انسانیت و نمونه هاى بارز انسان کامل بوده اند. 

2- عقده حقارت ، ص 6. 

3- عدة الداعى ، ((ابن فهد))، ص 78. 

4-بحارالانوار، جلد 101، ص 131. 

5-وسائل الشیعه ، جلد 15. ص 127. 

6-صحیفه انقلاب ، ص 15. 

7- حماسه حسینى ، جلد 1، ص 168. 

8- جاهلیت و اسلام ، چاپ نهم ، ص 627. 

9- وسائل الشیعه ، جلد 5، ص 115.