آیین زندگی اسلامی ایرانی
آیین زندگی اسلامی ایرانی

آیین زندگی اسلامی ایرانی

استحباب ولیمه و اطعام طعام

ولیمه و گستردن سفره و غذا دادن به دیگران در هنگام مراسم ازدواج و عروسى ، از شیوه هاى مطلوب و پسندیده و نشانه کرامت و بزرگوارى است (1) ولى ((اگر به سه روز برسد، حالت ریا و خودنمایى پیدا مى کند)).(2) 
امام رضا (علیه السلام ) فرموده است :
من السنة ، اطعام الطعام ، عند التزویج .(3) 
از جمله سنتهاى اسلامى به هنگام ازدواج اطعام طعام است .
عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ): ((ان النجاشى لما خطب لرسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): ((امنة ))، بنت ابى سفیان فزوجه ودعا بطعام وقال : ((ان من سنن المرسلین الاطعام عند التزویج )).(4)
امام رضا (علیه السلام ) فرموده است :
هنگامى که پادشاه حبشه (نجاشى ) از طرف پیامبر خدا از دختر ((ابوسفیان )) بنام ((آمنه ، رمله ، ام حبیبه )) خواستگارى نموده و به ازدواج آن حضرت در آورد، طعامى را براى ولیمه فراهم کرد و گفت : از آداب پیامبران در هنگام تزویج ولیمه است .
در مورد ولیمه ذکر دو نکته ضرورى است :
1 - از اسراف و ریخت و پاشهاى بیجا باید جدا احتراز شود.
2 - در کنار سفره هاى ولیمه نباید صرفا افراد مرفه و ثروتمند حاضر شوند و افراد فقیر و نیازمند از آن محروم گردند. پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) پیروان خود را از این قبیل ولیمه ها به شدت نهى فرموده است .(5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-در اسلام دادن ولیمه ، در امور دیگرى هچون ولادت فرزند، ختنه پسر، خرید خانه برگشت از سفر زیارتى مکه نیز سفارش شده است . 
2- محاسن ((برقى ))، ص 417. 
3- تحف العقول ، ص 523. 
4-شرح من لا یحضره الفقیه ، جلد 8، ص 190 - وسائل الشیعه ، جلد 14، ص 65 - کافى ، جلد 5، ص 367. 
5- المحجة البیضاء، جلد 3، ص 96.

بهترین زمان براى بردن دختر (عروس ) به خانه بخت

عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ): من السنة التزویج باللیل ، لان الله جعل اللیل سکنا، و النساء انماهن سکن .(1)

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: سنت اسلامى در برنامه ازدواج آن است که شبانه صورت گیرد، زیرا خداوند شب را مایه آرامش قرار داده و زنان نیز عامل آرامش مى باشند.

عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ):

ان الله جعل اللیل سکنا، وجعل النساء سکنا، ومن السنة ، التزویج باللیل واطعام الطعام .(2)

همچنین فرموده است :

خداوند متعال شب را براى استراحت و آرامش قرار داده است و زن نیز مایه آرامش مرد است و از سنت پیامبر است که همسر (عروس ) را شب به خانه شوهر ببرند و ولیمه اى ترتیب دهند.

باید دانست مراد امام هشتم (علیه السلام ) از تزویج در شبانه ، اعم از عقد ازدواج و زفاف است . همچنان که بزرگان از فقها به آن تصریح نموده اند.

مرحوم ((شیخ محمد حسن نجفى )) (صاحب جواهر)(3) مى فرماید:

مستحب است اجراى عقد شبانه صورت گیرد، سپس روایاتى را بر این نظر مبارک خود به عنوان ((دلیل )) استناد مى آورد.(4) 

مرحوم ((سید محمد کاظم یزدى )) اجراى عقد را در شب از جمله مستحبات آن یاد کرده است .(5)

لازم به ذکر است که در روایات روز جمعه ، روز عزیز و سید ایام و به عنوان یک روز استثنایى در ایام هفته شمرده شده است ، پس بهتر است مراسم عقد و ازدواج در این روز مبارک انجام شود.(6)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- فروع کافى ، جلد 5، ص 366 - مستدرک الوسائل ، جلد 2، ص 539 - وسائل الشیعه ، جلد 14، ص 62. 

2- سنن النبى ((علامه طباطبایى ))، ص 147 - تفسیر عیاشى ، جلد 1، ص 370. 

3- کتاب جواهر الکلام یکى از کتابهاى نفیس و از مدارک فقه اسلامى است و تاکنون کتابى به این جامعى در فقه نوشته نشده است . چاپ اخیر این کتاب در حدود چهل جلد نسبتا قطور مى باشد. 

4-جواهرالکلام ، جلد 29، ص 41. 

5-عروة الوثقى ، ص 623، مساءله 5. 

6- بحارالانوار، جلد 103، ص 273، حدیث 25.

خطر زیبایى بدون جهات دینى و اخلاقى

یکى از اولیاى الهى در عالم رویا دید سه حاجت وى بر آورده شده است . او براى مشورت با خانواده اش و بررسى مشکلات زندگى خویش با وى به گفتگو پرداخت تا از این موهبت غیبى هر چه بیشتر بهره برد و کمبودهاى زندگى خانوادگیش را جبران نماید. همسر او خواست : شوهرش از خدا بخواهد وى زیباترین زنان زمان خود گردد، مرد نیز این خواسته (دلخواه زن ) را به پیشگاه الهى معروض داشت و دعایش مستجاب شد، در نتیجه زن از زیباترین زنان زمان خود محسوب گردید... ولى متاءسفانه شیادان ثروتمند و خوشگذران و جوانان حریض و مجرد چشم طمع به آن زن دوخته و پیوسته به تعقیب کردنش پرداختند. تاءسف بارتر اینکه بى ظرفیتى ، غرور و خود بینى زن او یک طرف و عدم برخوردارى او از سرمایه لازم تقوا از طرف دیگر، سبب شد که به پرتگاه نزدیک شود، لذا رفته رفته به بیراهگى قدم گذاشت . ادامه چنین وضع افکار شوهر را مضطرب ساخت و لکه ننگى براى فرزندان و کانون خانواده فراهم آورد. سرانجام آن مرد با تقوا با دلى پرخون زن را نفرین کرد. خداوند نیز زن را مسخ نمود و به کیفر رسانید... .(1) 

اگر زیبایى ظاهرى (در زن ) تواءم با صفا و پاکى و جمال باطنى نباشد در چنین صورت ، این ظریفترین مخلوق الهى به مرتبه بعد حیوانى و شهوات جنسى انحطاط پیدا مى کند و به یک وسیله عیاشى و شهوترانى تبدیل خواهد شد.

((فیلسین شاله )) میگوید:

((یک قیافه و صورت زیبا آن است که هم خطوط متناسب داشته باشد و هم سجایاى انسانى مانند تفکر و لطف و مروت و صداقت را نشان بدهد و هر قدر بیشتر صفات قلبى و فکرى را نمایان سازد، بیشتر زیباست )).(2) 

صورت زیباى ظاهر هیچ نیست 

اى برادر سیرت زیبا بیار آدمى را عقل باید در بدن 

ور نه جان در کالبد دارد حمار 

دیر و زود این شکل و شخص نازنین 

خاک خواهد گشتن و خاکش ‍ غبار ((سعدى ))

((ویکتور هوگو)) مى گوید:

((اصولا هر زن عفیف ، زیبا و دلپسند است وجاهت تواءم با وقار و عفت به زن قدرتى مى دهد که قوى ترین مردان را یاراى مقاومت در برابر او نیست ، بلکه آنها را به خضوع و تعظیم در مقابل خویش وادار مى سازد)).(3) 

همسر زیباى نازا 

عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ): قال : قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) ((لرجل تزوجها سوداء ولودا، ولا تزوجها حسناء عاقرا، فانى مباه بکم الامم ، یوم القیامة ، او ما علمت ان الولدان تحت العرش یستغفرون لابائهم یحضنهم ابراهیم وتربیهم سارة فى جبل من مسک وعنبر وزعفران .(4)

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است : با زن سیاه چهره اى که ولود (بچه آور) باشد، ازدواج کنید و با زن زیبایى که عقیم باشد، تزویج نکنید.(5) من روز قیامت با شما در میان امتهاى دیگر مباهات خواهم کرد. مگر نمى دانى که بچه ها در زیر عرش ‍ براى پدران خود استغفار مى کنند. حضرت ابراهیم (علیه السلام ) از آنها سرپرستى کرده و ساره آنها را تربیت مى نماید.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-سفینة البحار، جلد 1، ص 376. 

2- شناخت زیبایى ، ص 141. 

3- مسند الامام الرضا، جلد 2، ص 255 - کافى ، جلد 5، ص 334. 

4- مسندالامام الرضا، جلد 2، ص 255 - کافى ، جلد 5، ص 334. 

5-باید دانست نازایى تنها به خاطر عیب دستگاه تولیدى نیست بلکه اختلال سلامت در اعضاى بدن ، بروز جنگها، مسمومیتهاى مزمن ، استعمال مرفین ، الکل و سیگار زیاد از عوامل نازایى است .

جمال و زیبایی

حدثنا دارم بن قبیصة قال : ((حدثنا على بن موسى الرضا عن ابیه عن ابائه عن على بن ابیطالب (علیه السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) اطلبوا الخیر عند حسان الوجوه ، فان فعالهم احرى ان تکون حسنا.(1)

((دارم بن قبیصه )) از حضرت رضا (علیه السلام ) از پدرانش از حضرت على (علیه السلام ) روایت کرده که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: از زیبارویان همواره طلب خیر کنید، زیرا زیبایى صورت نشانه آن است که افعال آنها هم نیکو باشد.

پر طاووس در اوراق مصاحف دیدم 

گفتم این منزلت از قدر تو مى بینم بیش 

گفت : خاموش که هر کس که جمالى دارد 

هر کجا پاى نهد، دست نیارندش پیش

عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ): ((من سعادة الرجل ان یکشف الثوب عن امراءة بیضاء. (2)

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: از (نشانه هاى ) خوشبختى مرد (شوهر) این است که همسرى سفید رخ داشته باشد و در مقام خلوت ، لباس را از تن همسر سفید روى ، (مطلوب ) در آورد.

تردیدى نیست در فرمایش امام هشتم (علیه السلام )، جمال و زیبایى به عنوان یک امتیاز، نه یک اصل زیربنایى (در امر ازدواج ) شناخته شده است ، و هر که در مرحله گزینش همسر، معیار انتخابش در محدوده همین عامل خلاصه گردد و صرفا به عنوان ملاک اصلى به آن بنگرد و ارزشهایى اصیل همچون کفویت ، اصالت خانوادگى ، ایمان ، اخلاق همسر منتخب را از یاد ببرد یا آنها را در درجه دوم اهمیت قرار دهد (به عنوان فرع به اینگونه امور بنگرد) دیر یا زود پشیمان مى شود و همین زیبایى گرفتاریهاى فراوانى را براى او به بار خواهد آورد. خوشبختانه پیشوایان گرامى دین مقدس اسلام ، خطر چنین موضوعى را به پیروان خود اعلام داشته و همواره به آنان توصیه نموده اند (در مساءله انتخاب همسر) با مشاهده صورت زیبا و اندام موزون و حرکات دلنشین کسى مسحور و دلباخته او نشوند، بلکه متوجه جهات ایمانى و اخلاقى او باشند تا پیوندشان مستمر و بادوام بماند.(3)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-مسند الامام الرضا (علیه السلام )، جلد 1، ص 287. 

2- وسائل الشیعه ، جلد 14، ص 36، حدیث 1 - فروع کافى ، جلد 5، ص 335. 

3- الف : قام رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) خطیبا فقال : ایها الناس ، ایاکم و خضراء الدمن ، قیل یا رسول الله ! وما خضراء الدمن ؟ قال : المراءة الحسناء فى منبت السوء. (کافى ، جلد 5، ص 332)

روزى رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) برپا خاست و به مردم فرمود: بپرهیزید از گیاه سبزو خرمى که در سرگین (کنار منجلاب ) پرورش یافت است . سؤ ال شد: اى رسول خدا، مقصود از این سخن چیست ؟ فرمود: مرا زن زیبایى است که در خانواده بد و محیط فاسد پرورش یافته است .

ب : من تزوج امراءة لجمالها جعل الله جمالها وبالا علیه . (وسائل الشیعه ، جلد 14، ص 32)

هر کس زنى را صرفا به جهت زیبایى او انتخاب کند، همان زیبایى زن و بال و گرفتارى براى مرد خواهد شد. ج : من تزوج امراءة لا یتزوجها الا لجمالها لم یرفیها ما یحب ، ومن تزوجها لمالها لا یتزوجها الا له وکله الله الیه ، فعلیکم بذات الدین . (وسائل الشیعه ، جلد 14، ص 31)

هر کس زنى را صرفا براى جمالش انتخاب کند، از او بهره اى نبیند و کسى که زنى را براى مالش برگزیند، خداوند وى را به آن ثروت واگذار کند. پس بر شما لازم است در انتخاب همسر متوجه جهات دینى او باشید.

معرفى مبتلایان به آلودگى هاى اخلاقى

معرفى مبتلایان به آلودگى هاى اخلاقى :

الف : میگساران 

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ):

ایاک ان تزوج شارب الخمر، فان زوجته فکاءنما قدت الى الزنا ولا تصدقه اذا حدثک ولا تقبل شهادته ، ولا تاءمنه على شى ء من مالک فان ائتمنته فلیس ‍ لک على الله ضمان ، ولا تؤ اکله ولا تصاحبه ولاتضحک فى وجهه ، ولا تصافحه ، ولا تعانقه ، وان مرض فلا تعده ، وان مات فلا تشیع جنازته .(1) 

امام رضا (علیه السلام ) فرمود:

از تزویج دختر خود به شارب الخمر اجتناب کن ، زیرا اگر چنین کنى ، مثل این است که براى زنا واسطه شده اى و هرگاه سخن گوید، او را تصدیق نکن و شهادت و گواهى او را قبول ننما و او را به هر چیزى از مال خود امین قرار نده و اگر امین گردانى از طرف خدا بر تو ضمانتى نیست و با او هم غذا و هم صحبت نباش و به روى او لبخند نزن و با او مصافحه و روبوسى و معانقه نکن و اگر مریض شد، به عیادتش نرو و اگر مرد، جنازه او از تشییع نکن .

ما بعث الله نبیا الا بتحریم الخمر.(2) 

خداوند هیچ پیغبرى را مبعوث نکرد، مگر اینکه به او دستور داد که شراب را حرام شده و ممنوع اعلام کند. قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ): ان الله تعالى حرم الخمر لما فیها من الفساد، وبطلان العقول فى الحقایق وذهاب الحیاء من الوجه ... وهو یورث مع ذلک الداء الدفین .(3) 

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: خداوند شراب را حرام کرده ، زیرا منشاء فساد اجتماعى است ، عقل را از درک حقایق باز مى دارد، حیا را از روى شرابخوار مى برد و در مواجهه با مردم شرم نمى کند. به علاوه باعث بیمارى نهانى در اعضاى داخلى بدن مى شود.

یکى از جراید طبى آمریکا ضمن بیان وراثت صفات زشت ، خصوصا زیانهاى اعتیاد به شرابخوارى ، تاریخ یک خانواده را چنین نقل مى کند:

در سال 1827 زنى که در آلودگى و انحراف شهرت کامل داشت ، در گذشت . در ظرف چند سال شماره فرزندان و نوادگان او به 800 نفر رسید که 700 نفر آنها در فواصل مختلف ، به علت ارتکاب جرم و اعمال خلاف به دادگاهها جلب شده و به کیفر رسیدند. از این 700 نفر، 47 نفر به مرگ محکوم گردیدند. از همین خانواده فاسد 127 روسپى به وجود آمد که خود فروشى مى کردند. 342 نفر، افراد تنبل و آواره بار آمدند که دقیقه اى از افراط در شرابخوارى کوتاهى نداشتند.

البته زیانهاى اعمال ننگین این افراد تنها متوجه مردم نبود، بلکه مبلغى نیز دولت را متضرر کردند، زیرا دولت در جریان بازداشت و محاکمات افراد این خانواده جمعا (900000) لیره صرف نموده بود.(4)

ب : گرفتاران به آفت جهل 

از شرایط اساسى توفیق در امر انتخاب همدم ، توجه داشتن به عقل اوست . همدم نادان ، مایه ناراحتى و ملالت خاطر است و ممکن است در مواقعى زیان و ضررهاى جبران ناپذیرى هم به بار آورد. اگر کسى به دام همسر نادانى بیفتد، باید یک عمر به عذاب و شکنجه روحى دچار شود. لذا زندگیش تباه خواهد شد، زیرا مدارا کردن با نادان هم چندان کار آسانى نیست ، بلکه از سخت ترین مراتب رنج است .

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ): ((صدیق الجاهل فى تعب )).(5) 

امام رضا (علیه السلام ) فرموده است : ((کسى که در زندگى همنشین نادان دارد، همواره در زحمت و نادانى است )). البته نادانى و کوته فکرى مراتب و درجاتى دارد و هر قدر آدمى نادانتر باشد، خطر زندگى با او بیشتر است . نشانه هاى جاهل در روایات (6)

جاهل کسى است که :

1- با نداشتن علم و دانش مدعى دانابودن خویش است .

2- با هر کس همنشینى کند، به او ستم نماید.

3- نسبت به زیر دست گردن فرازى نماید.

4- بدون تفکر و تدبر سخن مى گوید.

5- اگر سخن گوید، در گفتار ادب و نزاکت را رعایت نمى کند.

6- اگر ساکت ماند، در حال غفلت است .

7- هرگاه فتنه اى به او روى آورد، به سوى آن مى رود و خود را به هلاکت مى افکند.

8- اگر فضیلتى ببیند، از آن روى بگرداند و در انجام آن سستى نشان مى دهد.

9- از گناهان گذشته اش نترسد و در آینده از ارتکاب معاصى دست برندارد.

10- در انجام کارهاى خیر سستى و اهمال ورزد و به هرچه از دستش رود (در مورد اغتنام از فرصتهاى نیک ) بى اعتنا باشد. 

11- فریب هواى نفس و آرزویش را مى خورد.

12- عمرش در طلب مال کوشد.

13- بنده شهوت است .

14- پیوسته بر آرزوهایش اعتماد کند و به کم کارى روى آورد.

15- هر چیزى را در غیر جاى خود گذارد (هر کارى را در غیر موقعش به جاى آورد).

16- همیشه در حال افراط (تندروى ) و یا تفریط (کندروى ) است .

17- بدون سعى و عمل ، خواستار درجات عالیه است .

18- از شناختن خویش عاجز است .

19- هرگاه خشمگین شود، سرو صدا کرده ، به قیل و قال پردازد.

20- فریفته گفتار چاپلوس (که زشت را براى او زیبا و نصحیت را براى او ناخوشایند دارد) مى شود.

21- بدون تعجب و شگفتى مى خندد.

22- علمش با کردارش منافات دارد.

23- آنچه خود به جا مى آورد، بر مردم زشت مى شمارد.

24- زبان او کلید مرگش است .

25- نعمت در دست او، مانند بستانى زباله دان است .

26- با آنکه ناپایدارى و بى وفایى دنیا را مى بیند، باز به آن دل مى بندد و تکیه مى کند.

27- با یک سنگ دوبار مى لغزند و از یک سوراخ دوبار گزیده مى شود.

28- از آنچه دانا به آن انس دارد، گریزان است .

29- همچون صخره اى است که آبش جارى نشود. درختى است که چوبش ‍ سبز نمى گردد.

30- زمینى است که گیاهش بیرون نمى آید.

31- هر چه نعمت و دارایى به او روى آورد، زشتى و ناسپاسى او بیشتر مى شود.

32- تقصیر و کوتاهى خود را نمى شناسد و از افراد خیرخواه هم پند نمى پذیرد.

33- به هر چیزى که محال است ، تمایل دارد.

34- از هر که از او عذر خواهى کند، چشم پوشى نکند.

35- پا را از گلیم و حد و مرز خود بیشتر دراز مى کند.

36- در احسان و نیکى کردن به دیگران بخل مى کند.

37- پیوسته در امورى که براى وى سودمند نیست ، به جستجو و کاوش ‍ مى پردازد.

38- بدون حساب دوستان خود را عوض مى کند.

39- بدون اظهار دلیل و اعلام حجت با دیگران قطع رابطه مى کند.

40- دوست را از دشمن باز نمى شناسد.

41- با هر کس (بدون آزمایش او) اظهار دوستى و اعتماد مى نماید.

42- در موارد بیجا بخشش مى کند.

43- در نگهدارى اسرار خویش ناتوان است .

44- وجود او براى یک انسان عاقل ، به منزله یک بیمارى مزاحم و رنج آور است .

45- دوست خود را فریب مى دهد، میل او را به کارهاى ناپسند تحریک مى کند و سرانجام آلوده اش مى سازد.

10 - جمال و زیبایى

حدثنا دارم بن قبیصة قال : ((حدثنا على بن موسى الرضا عن ابیه عن ابائه عن على بن ابیطالب (علیه السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) اطلبوا الخیر عند حسان الوجوه ، فان فعالهم احرى ان تکون حسنا.(7)

((دارم بن قبیصه )) از حضرت رضا (علیه السلام ) از پدرانش از حضرت على (علیه السلام ) روایت کرده که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: از زیبارویان همواره طلب خیر کنید، زیرا زیبایى صورت نشانه آن است که افعال آنها هم نیکو باشد. پر طاووس در اوراق مصاحف دیدم 

گفتم این منزلت از قدر تو مى بینم بیش 

گفت : خاموش که هر کس که جمالى دارد 

هر کجا پاى نهد، دست نیارندش پیش عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ): ((من سعادة الرجل ان یکشف الثوب عن امراءة بیضاء.(8) 

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: از (نشانه هاى ) خوشبختى مرد (شوهر) این است که همسرى سفید رخ داشته باشد و در مقام خلوت ، لباس را از تن همسر سفید روى ، (مطلوب ) در آورد.

تردیدى نیست در فرمایش امام هشتم (علیه السلام )، جمال و زیبایى به عنوان یک امتیاز، نه یک اصل زیربنایى (در امر ازدواج ) شناخته شده است ، و هر که در مرحله گزینش همسر، معیار انتخابش در محدوده همین عامل خلاصه گردد و صرفا به عنوان ملاک اصلى به آن بنگرد و ارزشهایى اصیل همچون کفویت ، اصالت خانوادگى ، ایمان ، اخلاق همسر منتخب را از یاد ببرد یا آنها را در درجه دوم اهمیت قرار دهد (به عنوان فرع به اینگونه امور بنگرد) دیر یا زود پشیمان مى شود و همین زیبایى گرفتاریهاى فراوانى را براى او به بار خواهد آورد. خوشبختانه پیشوایان گرامى دین مقدس اسلام ، خطر چنین موضوعى را به پیروان خود اعلام داشته و همواره به آنان توصیه نموده اند (در مساءله انتخاب همسر) با مشاهده صورت زیبا و اندام موزون و حرکات دلنشین کسى مسحور و دلباخته او نشوند، بلکه متوجه جهات ایمانى و اخلاقى او باشند تا پیوندشان مستمر و بادوام بماند.(9)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحارالانوار، جلد 79، ص 142 و میزان الحکمة ، جلد 4. ص 281. 

2- بحارالانوار، جلد 76، ص 135. 

3- مستدرک الوسائل ، جلد 3، ص 137. 

4- مجله کانون سردفتران ، سال 15، شماره 4 - 3. 

5- بحارالانوار، جلد 78، ص 352 

6-منابع : بحارالانوار، جلد 1، ص 129، تحف العقول ، غررالحکم . 

7- مسند الامام الرضا (علیه السلام )، جلد 1، ص 287. 

8- وسائل الشیعه ، جلد 14، ص 36، حدیث 1 - فروع کافى ، جلد 5، ص 335. 

9- الف : قام رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) خطیبا فقال : ایها الناس ، ایاکم و خضراء الدمن ، قیل یا رسول الله ! وما خضراء الدمن ؟ قال : المراءة الحسناء فى منبت السوء. (کافى ، جلد 5، ص 332)

روزى رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) برپا خاست و به مردم فرمود: بپرهیزید از گیاه سبزو خرمى که در سرگین (کنار منجلاب ) پرورش یافت است . سؤ ال شد: اى رسول خدا، مقصود از این سخن چیست ؟ فرمود: مرا زن زیبایى است که در خانواده بد و محیط فاسد پرورش یافته است .

ب : من تزوج امراءة لجمالها جعل الله جمالها وبالا علیه . (وسائل الشیعه ، جلد 14، ص 32)

هر کس زنى را صرفا به جهت زیبایى او انتخاب کند، همان زیبایى زن و بال و گرفتارى براى مرد خواهد شد.

ج : من تزوج امراءة لا یتزوجها الا لجمالها لم یرفیها ما یحب ، ومن تزوجها لمالها لا یتزوجها الا له وکله الله الیه ، فعلیکم بذات الدین . (وسائل الشیعه ، جلد 14، ص 31)

هر کس زنى را صرفا براى جمالش انتخاب کند، از او بهره اى نبیند و کسى که زنى را براى مالش برگزیند، خداوند وى را به آن ثروت واگذار کند. پس بر شما لازم است در انتخاب همسر متوجه جهات دینى او باشید.

اخلاق

عن الحسین بن بشار الواسطى قال : ((کتبت الى ابى الحسن الرضا (علیه السلام ) ان لى قرابة قد خطب الى وفى خلقه سوء)) قال : ((لا تزوجه ان کان سیى الخلق )).(1)
((

حسین بن بشار واسطى )) به حضرت رضا (علیه السلام ) نامه اى نوشت که یکى از بستگانم درخواست وصلت با من دارد ولى بداخلاق است . حضرت در جواب فرمود: ((اگر اخلاقش بد است ، با او ازدواج نکن )).
راههاى کشف اخلاق :
الف - تحقیق از دوستان
ب - بررسى اخلاق خانواده
ج - گفتگو و معاشرت
عن المجاشعى ، عن الرضا (علیه السلام )، عن ابائه (علیهم السلام ) قال :
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): النکاح رق ، فاذا نکح احدکم ولیدته فقد ارقها، فلینظر احدکم لمن یرق کریمته .(2) 
((مجاشعى )) از حضرت امام رضا (علیه السلام ) نقل کرده است که آن بزرگوار از پدران بزرگوارش روایت فرموده که رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است :
نکاح (دختران خود را به نکاح مردان در آوردن ) به منزله کنیزى باشد، (مردان مخصوصا اعراب ، با زنان خود رفتار کنیزى مى نمودند) پس هرگاه کسى از شما دختر خود را به نکاح مردى در آورد، مانند آن است که او را به کنیزى داده ، پس البته باید هر یک از شما توجه و ملاحظه نماید که فرزند گرامى و عزیز خود را به کنیزى چه کسى در مى آورد (دقت و توجه کامل در دیانت و اخلاق و توانا بودن شوهر بر نفقه بنماید).


1-وسائل الشیعه ، جلد 5، ص 10 - بحارالانوار، جلد 103، ص 235 - مسندالرضا، جلد 2. ص 280. 
2- وسائل الشیعه ، کتاب نکاح .

ایمان

اذا خطب الیک رجل رضیت دینه وخلقه فزوجه ، ولا یمنعک فقره وفاقته ، قال الله تعالى ((وان یتفرقا یغن الله کلا من سعته )) وقال : ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله .(1)

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: هرگاه خواستگارى آمد که دین و اخلاقش را مى پسندى ، اجابت کن و از تنگدستى او نهراس ، خداوند متعال فرموده : ((اگر (زن و شوهر) از هم جدا شوند، خدا هر کدام را از کرم خود بى نیاز مى کند))(2) و نیز فرموده : ((اگر (مردان مجرد ازدواج کنند) و فقیر باشند، خدا) از فضل خود بى نیازشان کند)).(3)

خداوند کریم و عالم به احوال بندگان است (منظور از ذکر این دو آیه این است که روزى زن و مرد با خداست ).


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحارالانوار، جلد 103، ص 372. 

2- سوره نساء / آیه 130. 

3- سوره نور / آیه 32.

کفویت ((تناسب فکرى و روحى )) زن و مرد

در آیین اسلام هر مرد مسلمانى کفو و همشاءن مسلمان دیگرى است و هر زن مسلمان که در عقد مرد مسلمانى درآید، با همشاءن خود پیمان زناشویى بسته است .

در فقه شیعى ، اختلاف و عدم هماهنگى و تناسب در حسب و نسب و شهرت و مزایا و موقعیتهاى اجتماعى مانع پیوند سعادتمندانه نیست . چنان که از امام صادق (علیه السلام ) منقول است که امام زین العابدین (علیه السلام ) با کنیز امام مجتبى (علیه السلام ) ازدواج کرد. این خبر به گوش ‍ ((عبدالملک مروان )) رسید، بلافاصله نامه اعتراض آمیزى به آن حضرت نوشت که شنیدم شما با کنیزى ازدواج کردید، آن حضرت در پاسخ وى نوشت : خداوند با قبول اسلام تمام پستى هاى آنان را زایل نموده و به آنان کرامت بخشید. دیگر ملامت و سرزنش ناشى از پستى زمان جاهلیت را ندارد چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز وسیله ازدواج غلامان مسلمان را فراهم آورد و کنیزان را به همسرى خود انتخاب مى نمود.(1) 

عن ابى جوید مولى الرضا (علیه السلام ): قال صعد رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) المنبر، فخطب الناس ثم اعلمهم ما امرهم الله عزوجل به فقالوا: ممن یار رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ):

فقال : من الاکفاء فقالوا: و من الاکفاء؟ فقال : المومنون بعضهم اکفاء بعض ، ثم لم ینزل حتى زوج ضباعة بنت زبیربن عبدالمطلب المقدادبن الاسود ثم قال : ایها الناس انى زوجت ابنة عمى المقداد لیتضع النکاح .(2)

((ابو جوید)) غلام حضرت رضا (علیه السلام ) گوید:

رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) بر فراز منبر رفتند و براى مردم خطبه خواندند و اوامر خداوند را به آنان رسانیدند. مردم از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) پرسیدند: دختران خود را به چه افرادى تزویج کنیم ؟

فرمود: به کسانى که با آنها ((کفو)) هستند و سپس فرمود: مومنان با یکدیگر کفو هستند. سپس در حالى که بالاى منبر بود، ((ضباغة )) دختر عموى خود را به ((مقداد)) تزویج فرمود.

انواع کفویت :

1 - کفو شرعى : (ایمان ، پاکدامنى ، امکانات اقتصادى )(3) 

2 - کفو عرفى : (اخلاق ، فکر، سن ، موقعیت خانوادگى ، اجتماعى ، شغلى ، لهجه ...)

اگر در هنگام ازدواج علاوه بر کفو شرعى ، کفو عرفى نیز در نظر گرفته شود، هدف از ازدواج که همان سکونت و آرامش خاطر در طول زندگى است ، سریعتر تامین خواهد شد، زیرا تا یک نوع مشابهت اخلاقى و محاکات روحى و کشش و جذبه روانى بر محیط زناشویى سایه نیفکند، غالبا پیوند زندگى چندان با صفا نخواهد بود. پس چه بهتر که مردان مسلمان شریف و اصیل که داراى ملکات عالى انسانى و سجایاى اخلاقى و دانش و بینش ‍ وسیع و گسترده هستند، با زنانى پیمان زناشویى ببندند که از نظر روحیات و ارزشهاى اخلاقى بسان یا مشابه آنان باشند، عین این مطلب درباره زنان پاکدامن و پرهیزکار که از فضایل اخلاقى و روحیات پاک و اندیشه و بینش ‍ بلند برخوردار نیز صادق است .

روى این بیان حقیقت خطاب الهى به پیامبر گرامى براى ما روشن مى گردد:

لو لم اخلق علیا، لما کان لفاطمة ابنتک کفو على وجه الارض .(4)

اگر حضرت على (علیه السلام ) را نمى آفریدم ، هرگز براى دختر تو فاطمه در روى زمین همشاءنى نبود.

بطور مسلم مقصود از این ((کفو)) همشاءن مقامى و روحى است . اگر حضرت على (علیه السلام ) از ایمان استوار و تقوا و پرهیزکارى و عصمت و امامت برخوردار بود، فاطمه نیز بسان او پارسا و پرهیزکار و معصوم و هم مقام او بود.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- وسائل الشیعه ، باب 77. 

2- مسندالامام الرضا (علیه السلام )، جلد 2، ص 265، عیون الاخبار الرضا، جلد 1، ص 289 

3- امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: الکفوان یکون عفیفا و عنده یسار. (وسائل الشیعه ، جلد 14. ص 51) کفو در این است که (همسرت ) عفیف و پاکدامن باشد و از امکانات اقتصادى نیز برخوردار باشد. 

4-بحارالانوار، جلد 43، ص 92.

تعیین مهریه به عنوان نشانه و رمز صداقت در خواستگارى و پشتوانه اى جهت بقاى زندگى

مهریه ، محصول تدبیر ماهرانه اى است که در متن آفرینش براى تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به کار رفته است ، و در واقع پشتوانه اى است براى احترام به حقوق زن و جبران خسارت او.

در قرآن کریم ، از مهریه به عنوان ((نحله )) (هدیه و بخشش ) نام برده شده (1) و نشانه اى است براى صداقت مرد و خواستگارى (پیشنهاد همسرى به زن ) و ابراز علاقه و احترام قلبى به او.

((محمد بن سنان )) گوید: حضرت رضا (علیه السلام ) در جواب مسائل من نوشت :

علة الامهر و وجوبه على الرجل ولا یجب على النساء ان یعطین ازواجهن لان على الرجل مونة المراءه ، لان المراءة بایعة نفسها والرجل مشترى ، ولا یکون البیع الا بثمن ولا الشراء بغیر اعطاء الثمن ، مع ان النساء محظورات عن التعامل والمتجر، مع علل کثیرة .(2) 

((علت وجوب مهر، براى مردان و عدم وجوب آن بر زنان از این جهت است که هزینه زندگى به عهده مردان است و نیز زن در حقیقت خود را به مرد مى فروشد و مرد خریدار آن است و خرید و فروش بدون ثمن معنى ندارد، علاوه بر اینکه زنان از معاملات و داد و ستد نیز ممنوع هستند)).

هیچکس حق ندارد با همسرى ، بدون مهر (کم باشد یا زیاد) ازدواج کند ((مهر یکى از حقوق واجبى است که با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمه مرد تعلق مى گیرد و او ملزم به پرداخت آن است مگر اینکه زن تاءخیر در پرداخت را بپذیرد)).(3) 

مهریه ، هدیه اى است از سوى مرد به زن در جهت دوام زندگى مشترک خانوادگى و این هدیه نه عنوان خرید بهاى زن را دارد، نه قصد خرید خدمات او بلکه وثیقه اى است اطمینان آور، پشتوانه اى است براى بقاى زندگى زن ، بیمه اى است در برابر خطرات احتمالى ، عامل بازدارنده و ترمزى است در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایى و طلاق ، دلیل بارزى است براى تکریم و ابراز محبت نسبت به زن ، نشانه اى است از وفادارى و قبول مسئولیت نسبت به زندگى آینده .

مهریه مى تواند تا حدى خسارت اقتصادى زن را در صورت جدایى جبران کند. مى دانیم زنانى که از شوهر خود طلاق مى گیرند، مخصوصا با گذشت قسمتى از عمر آنها و از دست رفتن سرمایه جوانى و شادابى ، امکانات کمترى براى ازدواج دارند تا مردان . شارع مقدس اسلام براى مهریه ، مقدار معینى مشخص نکرده و نوع خاصى قائل نشده ، از امورى که تنها جنبه معنوى دارد، مانند تعلیم قرآن گرفته تا مهریه اى مختلف مادى را شامل مى شود، چرا که شرایط به حسب افراد و مکانها و زمانها مختلف است .(4) 

در اسلام مقدار مهر بسته به توافق دو همسر دارد و در روایات تاءکید شده که مهر را سنگین قرار ندهند زیرا زنانى که فقط با تعیین مهرهاى سنگین و شرایط مالى سخت حاضر به ازدواج مى شوند، ((شوم )) و ((بى برکت )) شمرده شده اند.(5) 

عوامل افزایش مهریه در میان مردم عبارتند از:

1 - رقابت و چشم و هم چشمى

2 - غلبه روح مادى گرى و اصالت دادن به ارزشهاى مادى

3 - عدم اعتماد متقابل دو همسر یا خانواده آنها

خاطره اى از شهید محراب آیت الله مدنى (6) 

داماد مرحوم شهید مدنى گوید:

یکى از نکات اخلاقى و آموزنده که از ایشان به خاطر دارم و شاید براى اهلش مفید و نافع باشد، مساءله شرط ایشان در هنگام عقد ازدواج دخترشان بود، برخلاف معمول همه که شرط و شروط در هنگام عقد نوعا روى مسائل مادى دور مى زند... ولى ایشان مقید بودند که دامادهایشان طلبه درس خوان و به ظاهر متقى باشند و تنها شرطى که با اینجانب کردند، این بود که یک دوره رساله توضیح المسائل را به خانواده ام درس ‍ بدهم .(7) 

قرار دادن مهر السنه :

((مهر السنه )) مقدار مهریه اى است که رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) براى کلیه همسران و دخترانش تعیین نموده است و معمولا مهریه زنان آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز این چنین بوده است و مبلغ آن پانصد درهم مى باشد.(8) هر مهریه اى افزون بر این مقدار، جنبه ((نحله )) (بخشش ) دارد و با اصل ((مهرالسنة )) منافاتى ندارد. در روایات سفارش شده ، مسلمانان مهریه زنان را بیشتر از مهرالسنة قرار ندهند.(9) 

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ):

اذا تزوجت فاجهد ان لا تجاوز مهرها مهر السنة وهو خمسماءئة درهم فعلى ذلک زوج رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) وتزوج نسائه .(10) 

امام رضا (علیه السلام ) فرمود:

((هنگامى که ازدواج مى کنى ، سعى کن که مقدار مهریه از مهرالسنة (پانصد درهم ) بیشتر نگردد که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) با این مقدار مهریه با همسران خود ازدواج کرد)).

عن الحسین بن خالد: قال ساءلت اباالحسن (علیه السلام ) عن مهر السنة کیف صار خمسمائة ؟ فقال : ان الله تبارک وتعالى اوجب على نفسه الا یکبره مؤ من مائة تکبیره ، ویسبحه مائة تسبیحه ، ویحمده مائة تحمیده ویهلله مائة تهلیله ، ویصلى على محمد واله مائة مرة ، ثم یقول : ((اللهم زوجنى من الحور العین )) الا زوجه الله حوراء عین وجعل ذلک مهرها، ثم اوحى الله عزوجل الى نبیه (صلى الله علیه و آله و سلم ) ان سن مهور المومنان خمسمائة درهم ففعل ذلک رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم )، ایما مومن خطب الى اخیه حرمته فبذل له خمسماءة درهم فلم یزوجه فقد عقه ، واستحق من الله عزوجل ان لا یزوجه حوراء.(11) 

حسین بن خالد مى گوید: از امام رضا (علیه السلام ) پرسیدم : چرا مهرالسنة پانصد درهم نقره گردید؟

حضرت در پاسخ فرمود:

خداوند بر خود واجب کرده که اگر انسان با ایمان صد بار ((الله اکبر)) و صد بار ((سبحان الله )) بگوید و صد بار ((احمدالله )) و صد بار ((لا اله الا الله )) بگوید و صد بار صلوات بر محمد و آلش بفرستد، بعد عرض کند: ((خدایا مرا با حورالعین تزویج کن )) حتما خداوند حورالعین را در آخرت همسر او مى گرداند و همین اذکار که جمعا پانصد بار مى شود مهر آن حورالعین است . سپس خداوند به پیامبرش وحى کرد که : مهریه هاى زنهاى با ایمان را پانصد درهم سنت کن . رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) همین مقدار را براى مهریه سنت نمود. سپس فرمود: هر مومنى که از دختر شخص مسلمانى خواستگارى کند و پانصد درهم به عنوان مهریه بذل کند، ولى آن شخص مسلمان این مبلغ را کم شمرده و جواب رد بدهد، با خواستگار بدرفتارى و نامهربانى کرده است . و سزاوار است که خداوند او را در قیامت همسر حوریان بهشتى ننماید.

حکم شیربها

معمولا در بین عده اى از مردم مرسوم است که به هنگام تعیین مهریه ، چیزى را به عنوان شیربها معین مى کنند. شیربها را غالبا قبل از عروسى و به صورت نقد در اختیار خانواده عروس قرار مى دهند. باید گفت ، تعیین شیربها به یکى از دو صورت مى تواند انجام بگیرد که هر کدام حکم جداگانه اى دارد:

1 - اول اینکه شیربها واقعا جزئى از مهر باشد که والدین دختر به صورت نقد آن را دریافت کنند براى اینکه کمکى در خرید جهازیه دختر باشد. در این صورت وجه نقد گرچه به عنوان شیربها نامیده مى شود ولى در واقع جزء مهر است و دختر مالک آن است نه والدین او. چنین قراردادى در شرع جایز است ولى باید توجه داشت که فقط دختر مى تواند مالک آن وجه نقد به عنوان شیربها باشد، نه دیگران و هرگونه تصرف در آن باید به اذن دختر باشد.

2 - دوم اینکه شیربها جزء مهر نباشد، بلکه والدین دختر به عنوان حق الزحمه مقدارى وجه دریافت کنند تا در امر ازدواج کارشکنى ایجاد نشود. این قرارداد از نظر اسلام باطل ، ولى اصل عقد صحیح است ، والدین دختر هرگز حق ندارند به عنوان شیربها چیزى را بدون رضایت از داماد بگیرند که در این صورت حرام و نامشروع است .

الوشاء عن الرضا (علیه السلام ): قال سمعته یقول :

لو ان رجلا تزوج المراءة وجعل مهرها عشرین الفا وجعل لابیها عشرة الاف کان المهر جایزا والذى جعل لابیها فاسدا.(12) امام رضا (علیه السلام ) فرمود:

اگر مردى با زنى ازدواج کند و مهر او را بیست هزار دینار یا درهم قرار دهد و شرط کند که ده هزار هم به پدرش بدهد، مهر جایز است ولى آنچه را براى پدر دختر قرار داده فاسد است .


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- وءاتوا النساء صدقاتهن نحلة . (سوره نحله / آیه 4)

و مهر زنان را (به طور کامل ) به عنوان یک بدهى (یا عطیه ) به آنان بپردازید. در این آیه به سه نکته لطیف و اساسى اشاره شده است : 1 - از مهر، به عنوان صدقه یاد شده زیرا صدقه از ماده صدق است و از این جهت به مهر، صداق گفته مى شود که نشانه راستین بودن علاقه مرد در امر خواستگارى است . 

2- تفسیر نور الثقلین ، جلد 1، ص 440 - عیون اخبار الرضا، جلد 2، ص 94. 

3- بحارالانوار، جلد 103، ص 351. 

4-الصداق ما تراضیا علیه الناس من قلیل او کثیرا فهذا الصداق . (وسائل الشیعه ، جلد 15، ص 2)

مهر آن است که بر آن راضى شوند، کم باشد یا زیاد. 

5-من لا یحضره الفقیه ، ص 410. 

6- آیة الله شهید مدنى نماینده رهبر فقید انقلاب اسلامى ایران و امام جمعه بزرگوار تبریز بود که به دست منافقین کوردل به شهادت رسید. 

7- یادواره شهید محراب ، ص 265. ((آیت الله مدنى )) 

8- هر درهم 6/12 نخود مسکوک است . 

9-وسائل الشیعه ، جلد 15، ص 6 - فروع کافى ، جلد 5، ص 376. 

10- بحارالانوار، جلد 103، ص 350. 

11-فورع کافى ، جلد 5، ص 376. 

12- وسائل الشیعه ، جلد 15. ص 19.

استخاره

استخاره ، در لغت به معناى طلب خیر نمودن از خداوند و در اصطلاح این است که هرگاه انسان در پرتو استمداد از عقل و اندیشه خود و (بهره مندى از) مشورت دیگران به نتیجه قطعى نرسیده ، به درگاه خدا رو آورد و از او بخواهد که راه خیر را برایش هموار سازد.

((فلسفه استخاره علاوه بر طلب خیر از خدا، چنانکه از روایات متعدد استفاده مى شود، این است که انسان به راءى و نظر خود، استبداد نداشته باشد بلکه متوسل به خدا شود و در تمام امور بر او توکل کند و در پیشگاه خدا اقرار کند که به مصالح خودش ناآگاه است و از او بخواهد که راه خیر را برایش فراهم سازد، چنانکه یک بنده مخلص در برابر خداى بزرگ باید اینگونه متواضع و تسلیم باشد و خود را در برابر خداى قادر و باعظمت ، درمانده و ناچیز بشمرد، بنابراین استخاره بر این اساس ، یک عبادت شایسته است زیرا روح عبادت ، در تواضع در برابر خدا خلاصه مى شود.))(1) 

انواع استخاره

استخاره داراى انواع و اقسامى است که از مجموع روایات و گفتار دانشمندان به دست مى آید که مشهورترین آنها ((چهار نوع )) است :

1 - استخاره با قلب ،(2) 

2 - استخاره با قرآن ،(3) 

3 - استخاره با تسبیح ،(4) 

4 - استخاره با نماز (و ذات الرقاع : نوشتن کاغذ)(5) 

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ): اذا اردت التزویج فاستخر فامض ‍ ثم صل رکعتین وارفع یدیک وقل : ((اللهم انى ارید التزویج فسهل لى من النساء احسنهن خلقا وخلقا واعفهن فرجا واحفظهن نفسا فى وفى مالى و اکملهن جمالا واکثرهن اولادا.(6) 

هرگاه خواستى ازدواج کنى ، از خدا خیر بخواه سپس اقدام کن .

دو رکعت نماز گزار و دستها را به درگاه خدا بردار و بگو: خداوندا! من در اندیشه زناشویى ام ، همسرى برایم فراهم کن که از نظر ((اندام ))، ((اخلاق ))، ((پاکدامنى ))، ((نگهدارى مال ))، ((حفظ آبروى شوهر))، ((زیبایى ))، ((فرزندآورى )) سرآمد زنان باشد.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- فرازهاى برجسته از سیره امامان شیعه (علیه السلام )، جلد 2، ص 131، اقتباس از بحارالانوار، جلد 91، ص 287. 

2- بحارالانوار، جلد 91، ص 264. 

3- تهذیب الاحکام شیخ طوسى ، جلد 3، ص 310. 

4-بحارالانوار، جلد 91، ص 250. 

5-فروع کافى ، جلد 3، ص 470 و 471. 

6-بحارالانوار، جلد 103، ص 268.