آیین زندگی اسلامی ایرانی
آیین زندگی اسلامی ایرانی

آیین زندگی اسلامی ایرانی

مراقبتهاى ویژه مادر در ایام بارداى از فرزند

عن الحسن بن الجهم : قال : سمعت اباالحسن الرضا (علیه السلام ) یقول : قال : ابوجعفر (علیه السلام ): ان النطفة تکون فى الرحم اربعین یوما، ثم تصیر علقة اربعین یوما، ثم تصیر مضغة اربعین یوما، فاذا کمل اربعة اشهر، بعث الله ملکین خلاقین ، فیقولان : یا رب ما تخلق ذکرا او انثى فیؤ مران . فیقولان یا رب شقیا او سعیدا فیؤ مران ، فیقولان : یا رب ما اجله وما رزقه ، وکل شى ء من حاله وعدد من ذلک اشیاء ویکتبان المیثاق بین عینیه ، فاذا اکمل الله له الاجل بعث الله ملکا، فزجره زجرة فیخرج وقد نسى المیثاق ، فقال الحسن بن الجهم : فقلت له : افیجوزان یدعو الله فیحول الانثى ذکرا والذکر انثى ؟ فقال : ان الله یفعل ما یشاء.(1)

حسن بن جهم گوید: از امام هشتم شنیدم که فرمود:

امام ششم فرمود: نطفه در رحم چهل روز مى ماند، سپس چهل روز علقه مى شود، پس چهل روز مضغه مى شود، وقتى چهار ماهه شد، دو فرشته مى آیند، پس عرض مى کنند: پروردگارا مرد شود یا زن ؟ پس خداوند فرمان مى دهد، عرض مى کنند: شقى است یا سعید؟ پس فرمان مى رسد. عرض ‍ مى کنند: چیست اجلش و رزقش و احوالش و امور دیگر و همه را بین دو چشمانش مى نویسند. پس چون مدتش به پایان مى رسد، فرشته اى مى آید و او را زجرى مى دهد و کودک به دنیا مى آید.

حسن بن جهم پرسید: آیا مى توان از خداوند خواست که پسر، دختر شود و دختر پسر شود؟

حضرت فرمود: خداوند آنچه بخواهد، انجام مى دهد.

الامام الرضا (علیه السلام ): جف القلم بحقیقة الکتاب من الله بالسعادة لمن آمن واتقى ، والشقاوه من الله تبارک وتعالى لمن کذب وعصى .(2) 

امام رضا (علیه السلام ) فرمود:

از سوى خداوند تبارک و تعالى قلم قضا جریان یافته و سعادت و کامیابى را براى اهل ایمان و تقوا و شقاوت و بدفرجامى را براى دروغگو و متخلف از فرمان الهى ، مقرر داشته است .


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- کافى ، جلد 6، ص 13. 

2- قرب الاسناد، ص 355 - بحارالانوار، جلد 5، ص 154.

دقت در امر تغذیه براى زنان باردار

اطعموا حبالاکم اللبان فان یکن فى بطشها علام خرج زکى القلب عالما شجاعا وان یکن جاریة حسن خلقها وخلقتها.(1) 

به زنان باردار ((کندر)) بدهید که اگر آنچه در رحم دارند، پسر باشد تیزهوش و دانشمند و دلیر خواهد بود و اگر دختر باشد. اخلاق و اندامش ‍ زیبا گردد.

اطعموا حبالاکم اللبان ، فان یکن فى بطنهن غلام خرج ذکى القلب ، عالما، شجاعا، و ان یکن جاریة حسن خلقها وخلقها وعظمت عجیزتها وحظیت عند زوجها.(2) 

به زنان باردار ((کندر)) بدهید که اگر جنین پسر باشد، پاکدل و دلیر گردد و اگر دختر باشد، ساختمان جسمى و روحى او نیکو گردد و کپلهاى او بزرگ شود و در نزد شوهر ارجمند باشد.

عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ) اکل الرمان الحلو یزید فى ماء الرجل ویحسن الولد.(3)

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: خوردن انار شیرین ، آدمى را در امور جنسى نیرومند نموده و در زیبایى فرزند تاثیر فراوانى دارد. عن الرضا (علیه السلام ): علیکم باکل بقلة الهندباء، فانها تزید فى المال والولد، ومن احب ان یکثر ماله وولده فلیدمن اکل الهندباء.(4)

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: بر شما باد به خوردن دانه هاى ((کاسنى )) زیرا خوردن آن ، در ((تکثیر مال )) و ((تکثیر اولاد)) موثر است و هر کس ‍ خواهان ازدیاد مال و اولاد باشد. پیوسته از ((کاسنى )) استفاده کند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- سفینة البحار، جلد 2، ص 341. 

2- مکارم الاخلاق ، باب 9، فصل 13. 

3- فروع کافى ، جلد 6، ص 355، حدیث 17 

4- بحارالانوار، جلد 104، ص 81، حدیث 21.

دقت در شیر دادن به فرزند و انتخاب دایه (زن شیرده ) مناسب براى او

با توجه به اینکه شیر دادن به کودک زیربنا و اساس شخصیت او را پى ریزى مى نماید. پس لازم است آنکس که پستان به دهان طفل مى گذارد، از عوارض و آشفتگى هاى جسمى و روحى به دور باشد تا کودک را دچار شرایط و حالات غیرطبیعى نسازد. چون چنین کسى در واقع شیره جانش را به کام طفل مى ریزد.
عن الرضا (علیه السلام ): قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): لا تسترضعوا الحمقاء، ولا العمشاء، فان اللبن یعدى .(1) 
امام رضا (علیه السلام ) فرمود: رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است :
زنان احمق و زنانى که رنجور و معیوب هستند و بى اختیار از چشمشان اشک مى چکد را براى شیردادن فرزندانتان انتخاب نکنید، زیرا شیر تاثیر سوء خود را مى گذارد.
((مستحب است انسان براى شیر دادن به فرزند خود، زن مسلمانى را انتخاب کند که عاقل ، پاکدامن ، زیبا و داراى اوصاف پسندیده باشد، زیرا شیر دادن تاثیر بسیار مهمى را در کودک شیرخوار ایجاد مى کند)).(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشیعه ، جلد 15، ص 188 - مسندالامام الرضا، جلد 2، ص 278.
((عمشاء)): ((کسى که بى اختیار از چشمانش اشک مى ریزد)). 
2- تحریرالوسیله ، جلد 3، ص 413.

اولویت دادن به شیر مادر

معمولا کودک تا زمانى که استعداد هضم غذاهاى متنوع و جویدن آنها را به طور کامل پیدا نکرده است ، به شیر احتیاج دارد و او فقط از شیر مادر لذت مى برد زیرا شیر مادر است که مى تواند سلامت و تعادل کودک را تضمین کند.

عن الرضا (علیه السلام ): عن ابیه : قال رسوله الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): ((لیس للصبى لبن خیر من لبن امه )).(1) 

حضرت رضا (علیه السلام ) از پدرانش روایت کرده که حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ((براى کودک چیزى بهتر از شیر مادرش نیست )).

حداکثر مدتى که براى شیردادن کودک مى توان در نظر گرفت ، دو سال (2)و حداقل آن بیست و یک ماه است و کمتر از آن در حق طفل ، ظلم و ستم محسوب میشود.(3)


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-مسند الامام الرضا، جلد 2، ص 278. 

2- والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعة . (سوره بقره / آیه 233)

مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر مى دهند. (این ) براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند. 

3- امام صادق (علیه السلام ) فرمود: الرضاع واحد و عشرون شهرا فما نقص فهو جور على الصبى . ((الشافى ، جلد 2، ص ‍ 148)).

اجراى سنتهاى اسلامى (ختنه ، عقیقه ، تراشیدن موهاى سر، بهداشت ، خواب و استراحت کودک )

عن الرضا (علیه السلام ) عن ابائه ، قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): اختنوا اولادکم یوم السابع فانه اطهر، واسرع لنبات اللحم .(1)

امام رضا (علیه السلام ) از پدرانش روایت کرده که حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: فرزندان خود را روز هفتم تولد ختنه کنید، زیرا به این وسیله پاکتر و زودتر گوشت مى روید.

عن الرضا (علیه السلام ) فى کتابه الى الماءمون قال : والعقیقة عن المولود الذکر والانثى واجبة وکذلک تسمیته وحلق راءسه یوم السابع ویتصدق بوزن شعره ذهباء او فضة .

امام رضا (علیه السلام ) در نامه خود به مامون نوشت : گوسفند عقیقه از مولود پسر و دختر واجب است . همچنین نامگذارى فرزند واجب است ، و تراشیدن سرش در روز هفتم ولادت و به وزن موى او صدقه داده شود، طلا یا نقره .

عن الرضا (علیه السلام ): قال رسول الله : اغسلوا صبیانکم من الغمر، فان الشیطان یشم الغمر، فیفزع الصبى فى رقاده ، ویتاءذى بها الکاتبان .(2) 

حضرت رضا (علیه السلام ) فرمود: حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است : دست و روى کودکان خود را از آلودگى ناشى از چربى بشویید و پاکیزه کنید زیرا شیطان بوى چربى را استشمام مى کند و در خواب ، کودک را به وحشت مى اندازد و فرشتگان موکل او آزار مى بینند.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- مسندالامام الرضا، جلد 2، ص 278 - عیون اخبار الرضا، جلد 2، ص 28. 

2- عیون اخبار الرضا، جلد 2، ص 69.

گفتن اذان و اقامه در گوش کودک

امام رضا (علیه السلام ) فرموده است :

اذا ولد مولود فاءذن فى اذنه الایمن ، واقم فى اذنه الیسرى .(1) 

هرگاه فرزندى به دنیا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او، باید اقامه گفته شود.

روایات اسلامى فلسفه این عمل را پناهى در برابر القائات و لغزشهاى شیطانى ذکر کرده اند.(2)

((اذان )) و ((اقامه )) مجموعا سى و پنج حرف (جمله ) است . اذان 18 حرف و اقامه 17 حرف دارد.(3)


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحارالانوار، جلد 101، ص 116. 

2- رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: من ولد له مولود فلیوذن فى اذنه الیمنى ، ولیقم الیسرى ، لان ذلک عصمة من الشیطان . ((دعائم الاسلام ، جلد 1، ص 147 - بحارالانوار، جلد 81، ص 162)). ((هر کس که داراى نوزادى شود، در گوش راستش اذان و در گوش چپش ، اقامه بگوید زیرا این کار نوزاد را از شر شیطان حفظ مى کند)). 

3- جمله ((اشهد ان علیا ولى الله )) را علماى شیعه به عنوان تبرک قرار داده اند و جزو جملات اصلى اذان و اقامه نیست 

نقش و جایگاه فرزند در زندگى

سعادت خانواده با داشتن فرزند بهتر تامین مى شود زیرا وجود فرزند به فضاى خانواده گرمى و نشاط مى بخشد و پدر و مادر را به کوشش و تلاش ‍ پیگیر و خستگى ناپذیر وادار مى کند. هر خانواده بى فرزند از حالت طبیعى خارج شده و ناکام و پژمرده به نظر مى رسد.
ان الله تعالى اذا اراد بعبد خیرا، لم یمته حتى یریه الخلف .(1)
هرگاه خداوند بخواهد خیر و سعادت به بنده اى روى آورد، او را نمى میراند تا اینکه داراى فرزند گردد و در زمان حیات خویش نسل و اولاد خود را مشاهده کند.
((ویل دورانت )) مى نویسد:
((ملاحظه کنید که زناشویى بى فرزند چگونه پژمرده است و چگونه پس از آوردن فرزند، شکفته مى گردد، ازدواج پیش از داشتن فرزند، قراردادى است براى آماده ساختن آسایش جسمانى متقابل ، ولى پس از بچه دار شدن معنى حقیقى خود را به دست مى آورد. فرزند مقام خود را در کل ، بالاتر مى برد و مانند آبى است که پاى گیاهى مى ریزد تا آنرا تازه و شکفته گردانند. زن در میان رنج و زحمت و نگرانى و جنجال ، رضایت عجیبى حس ‍ مى کند، نظیر لذت معنوى است . او در هنگام تجمل پرستى و بیکارى خود چنین خوشبخت نبود و این وظیفه و تکلیف جدید او را چنان کامل مى کند که حاضر است حتى خود را فداى اجتماع کند. مرد در این حال که به او مى نگرد، عشقش تازه مى گردد. این دیگر آن زن پیشین نیست . این زنى است که ذخایر و توانایى هاى تازه اى به دست آورده است و چنان شکیبا و مهربان شده است که حتى در هنگام هیجان و شدت نیز سابقه نداشته است گرچه رنگش کمى پریده است و قد و بالایش در دیدگان دریده و شوخ ، کمى تغییر یافته است . اما در نظر شوهرش همچون کسى است که از چنگال مرگ برگشته و هدیه گرانبهایى با خود آورده است .
این هدیه اى است که مرد هرگز نخواهد توانست زنش را براى آن چنان که شایسته است ، پاداش دهد. رنج و زحمت کار، از آن پس به شیرینى و گوارایى بدل مى گردد و مانند کار کردن زنبورانى است که به دنبال شهد مى گردند. خانه اى که تا آن وقت ، چهار دیوار و تختخوابى بیش نبود، جوانى از سر مى گیرد و پر از خنده و نشاط مى گردد، مرد نخستین بار خود را کامل و تمام حس مى کند زیرا مرد نه تنها با داشتن فرزند، وظیفه خود را در اجتماع مانند یک عضو اجتماع و یک فرد در نوع انجام مى دهد بلکه خود را کامل هم مى کند (مگر آنکه نابغه باشد، در این صورت عشق و کمال او در تولید عقلانى است .)
مرد با داشتن فرزند، مسؤ ولیتى را مى پذیرد که او را پخته میکند، و افقش را وسیعتر مى سازد و از یک غریزه پدرى عمیق که ناگهان فرا رسیده است ، لذت مى برد. دوستى میان فرزندان او را در سالهاى پیرى تسلیت مى دهد و تا اندازه اى هم بر مرگ غلبه مى کند، زیرا جاروب مرگ فقط گوشت و استخوان ما را دور مى اندازد! تا راه را براى جوانان باز کند.اما روح و زندگى ما در بدن همین جوانان در جریان است . ما فقط قسمتى از خود را به گور مى سپاریم و قسمتى دیگر که از گوهر ماست و با دست و مراقبت ما پرورش ‍ یافته است ، باید بماند و در جریان تازه اى از حیات مجسم شود. کودکان را دچار رنج و محنت مى سازند و شاید هم ما را دل شکسته و ماءیوس کنند. اما مطئنا لذتى به ما مى بخشند که از لذت و جذبه عشق بالاتر است . بگذار تا مرد به کمال برسد. این کمال در تنهایى و جدایى و رقابت بى رحمانه نیست بلکه در وسعت دادن به افق نفس است و در آن است که انسان بیش از آنچه مى گیرد، ببخشد چنانکه کار محب صادق همین است . این کمال در آن سال که مانند پدران دیگر در رنج نوع شرکت کند و در حیات جاودانى و مستمر نوع به رضا و رغبت ، به تحلیل رود. مرد در این همکارى میان جزء و کل و نوع و فرد، جوهر اخلاق و سر موجودات زنده را خواهد یافت و راه ساکت و خلوتى براى سالهاى خوشبختى پیدا خواهد کرد.(2) 
من مات بلا خلف ، فکاءن لم یکن بین الناس ، ومن مات وله خلف ، فکاءن لم یمت .(3) 
((هر کس بمیرد و از خود فرزندى به یادگار نگذارد، مثل این است که هرگز میان مردم زندگى نمى کرده و حیاتى نداشته است . اما هر کس از دنیا برود و از خود فرزندى به یادگار گذارد، مثل این است که نمرده ، و در میان مردم حیات دیگرى دارد.))
سعدى گوید:
چو خواهى که نامت بماند به جاى 
پسر را خردمندى آموز و راى 
که گر عقل و رایش نباشد بسى 
بمیرى و از تو نماند کسى 
بسا روزگارا که سختى برد 
پسر چون پدر بنازش پرورد 
خردمند و پرهیزکارش بدار 
اگر دوست دارى بنازش مدار 
به خردى درش زجر و تعلیم کرد 
به نیک و بدش وعده و بیم کرد 
نوآموز را مدح و تحسین و زه 
زتو بیخ و تهدید استاد به
بیاموز فرزند را دسترنج 
اگر دست دارى چو قارون به گنج از امام رضا (علیه السلام ) روایت شده است :
روزى حضرت موسى بن جعفر در محضر پدرش (امام صادق (علیه السلام )) سخنى گفت که موجب شگفتى و شادى پدر شد. حضرت فرمود:
یا بنى ! الحمد لله الذى جعلک خلفا من الاباء وسرورا من الابناء، وعوضا عن الاصدقاء.(4) 
((فرزندم ! سپاس خداى را که تو را جانشین و خلف پدران و مایه سرور و بهجت فرزندان و جانشین دوستان قرار داد)).
((مادر و پدرى که بى فرزند هستند، حاضر مى شوند تمام دارایى خود را براى دعا و نذر یا درمان و عمل بدهند تا صاحب بچه شوند. اگر نشد از شیرخوارگاه یا از سر راه بر مى دارند. دلشان مى خواهد موجود کوچک ضعیف محتاجى را پیدا کنند که به او غذا و لباس بدهند، محبت بورزند و در آغوش بگیرند، راه رفتن و درس و کار بیاموزند، برایش لباس و اسباب بازى بخرند،... محبت و خدمت به فرزند شاید بزرگترین لذت زندگى ما باشد، و این محبت و خدمت یک طرفه است یعنى بدون انتظار جبران و عوض . کسانى که پدر و مادر شده اند، درک این معانى را مى کنند. علاوه بر آن ، مى دانند که هرقدر فرزند کوچکتر و ناتوانتر و نیازمندتر باشد، عشق به او بیشتر است .(5) 
هشدارى به مردان !!!
((باترلس ماریو)) دکتر روان شناس مى نویسد:
((مردها در روزهاى آبستنى همسرانشان وظایف بسیار مهمى به عهده دارند و متاءسفانه همیشه از انجام این وظایف ، شانه خالى مى کنند. تمام غرور و افتخار یک زن ، مادر شدن اوست و وقتى احساس کند که شوهرش ‍ نسبت به کودکى که او به زودى به دنیا خواهد آورد، بى اعتنا است ، این احسس غرور و افتخار، جایش را به احساس حقارت و بیهودگى مى دهد. از مادر بودن بیزار مى شود و آبستنى برایش معنى یک ((احتضار)) پیدا مى کند. ثابت شده است که چنین زنانى دردهاى آبستنى را خیلى به دشوارى تحمل مى کنند... رابطه مادر و فرزند یک رابطه دو نفرى نیست ، بلکه یک رابطه سه نفرى است ، مادر، کودک ، پدر و پدر حتى اگر غایب باشد، در زندگى درونى مادر، در تخیلات و تصورات او و نیز در احساس ‍ مادرى ، نقش حساسى دارد)).(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، جلد 101، ص 91 - مکارم الاخلاق ، باب 8، فصل 6. 
2- تربیت کودک در جهان امروز، از ص 287 تا 290. 
3- مکارم الاخلاق ، ص 219 (باب 8، فصل 6) 
4- عیون اخبار الرضا، جلد 2، ص 127 - بحارالانوار، جلد 48، ص 24. 
5- نیکنیازى ، ص 6. 
6- مکتب اسلام ، سال 8، شماره 10، ص 31.

تقاضاى فرزند سالم از خداوند: روز ولادت ((آغاز تحولات بشر))

از دیدگاه امام رضا (علیه السلام ) دو ادوار زندگى انسان ، سه روز است که بزرگترین تحول در آن به وقوع مى پیوندد.
1 - روز ولادت
2 - روز مرگ
3 - روز قیامت
در روز ولادت ، نوزاد پس از نه ماه مسافرت و سپرى کردن ایام پرفراز و نشیب در رحم مادر، آن بستر را ترک مى کند و به عالم دنیا انتقال مى یابد و تمام شرایط زندگیش دگرگون مى شود و کلیه صفات مطلوب و نامطلوبى که از پدر و مادر دور و نزدیک خود به ارث برده ، با خود به دنیا مى آورد و اوضاع و احوالش تثبیت مى شود.
عن یاسر الخادم : قال : سمعت ابا الحسن الرضا (علیه السلام ) یقول : ((ان اوحش ما یکون هذا الخلق فى ثلثة مواطن ، یوم ولد ویخرج من بطن امه فیرى الدنیا، ویوم یموت فیعاین الاخرة واهلها ویوم یبعث حیا، فیرى احکاما لم یرهاشى دار زنیا.(1) یاسر خادم مى گوید:
از حضرت رضا (علیه السلام ) شنیدم که مى فرمود: وحشت بارترین مواقع براى این مردم ، در سه وقت است :
1 - روز ولادت که از شکم مادر خارج مى شوند و دنیا را مى بینند.
2 - روزى که مى میرند و جهان پس از مرگ و اهل آن عالم را مشاهده مى کنند.
3 - روزى که دوباره زنده مى شوند، به صحنه قیامت قدم مى گذراند و احکامى را مشاهده مى کنند که در دنیا ندیده اند. یکى از شاخه هاى حب ذات در وجود انسان ، علاقه به فرزند است . این علاقه ناشى از دو عامل است :
1 - پشتیبانى و دلگرمى در زندگى : 
معمولا پدر و مادر به وسیله برخوردارى از حمایت فرزند، مخصوصا در دوران پیرى و فرتوتى مى توانند بر بسیارى از مشکلات زندگى فایق آیند.
2 - دوستى بقا و ادامه حیات : 
معمولا والدین براساس میل طبیعى فرزندخواهى انتظار داردند که پس از حیاتشان ، فرزندان با انجام اعمال خیر و آمرزشخواهى همچنان پرونده عمر آنها را باز گذارند.
ان الله تعالى اذا اراد بعید خیرا، لم یمته حتى یریه الخلف .(2) 
هرگاه خداوند بخواهد خیر و سعادت به بنده اى روى آورد، او را نمى میراند تا اینکه داراى فرزندى گردد و در زمان حیات خویش نسل و اولاد خود را مشاهده کند.
در بیان دیگرى از آن بزرگوار وارد شده است :
من مات بلا خلاف ، فکاءن لم یکن بین الناس ، ومن مات وله خلف فکاءن لم یکن .(3) 
((هر کس بمیرد و از خود فرزندى به یادگار نگذارد، مثل این است که هرگز میان مردم زندگى نمى کرده و حیاتى نداشته است ، اما هر کس از دنیا برود و از خود فرزندى به یادگار گذارد، مثل این است که نمرده و در میان مردم حیات دیگرى دارد.))
از مهمترین نعمتهاى الهى براى والدین ، سلامت نوازد است .
کودکى که از نظر جسمى و روحى سالم به دنیا بیاید، مى توان گفت پنجاه درصد سعادتش در حین ولادت تامین شده است . مسلما چنین فردى با آرامش خاطر مى تواند به تمام تمنیات مشروع خویش پاسخ مشروع دهد و شاهد مقصود را در آغوش کشد، ولى کودکى که از نظر جسمى معیوب و با روان آشفته متولد میشود، از زندگى احساس محرومیت مى کند و این احساس پیوسته روانش را رنج مى دهد و خاطرش را آزرده و ملول مى سازد. به علاوه رنج تحقیر و توهین دیگران ، ممکن است عقده او را تشدید کند و او را به پرخاشگرى و انتقامجویى از دیگران وادار نماید.
اذا یئس الانسان طال لسانه 
کسنور مغلوب یصول على الکلب .(4) هرگاه انسان دچار یاءس و سرخوردگى شود، زبانش دراز مى گردد، همانطورى که گربه مغلوب ، به سگ حمله ور مى شود.
عن یعقوب الجعفرى : قال :
سمعت اباالحسن (علیه السلام ) یقول : لا باءس بالغزل فى ستة وجوه :
المراءة التى ایقنت انها لا تلد، والمسنة ، والمراءة السلیطة ، والبذیة ، والمراءة التى لا ترضع ولدها، والامة .(5) یعقوب جعفرى گوید: از امام رضا (علیه السلام ) شنیدم که چنین مى فرمود: عزل کردن (باردار نساختن زوجه ) در شش صورت مانعى ندارد:
1 - زنى که یقین دارى نازاست .
2 - زن سالخورده و فرتوت .
3 - زن پرخاشگر یعنى (بد زبان و دهن دریده ).
4 - زن بد زبان و فحاش .
5 - زنى که فرزند خود را شیر نمى دهد.
6 - کنیز
فرزندانى که از مادران آلوده به دنیا مى آیند، نمى توانند داراى زندگى سالمى باشند، زنانى که دچار آلودگى هاى اخلاقى هستند، در درجه اول به خود و در درجه دوم ، به جامعه بشرى خیانت مى کنند و در حقیقت انسانیت را از مسیر اصلى خود منحرف و یا لااقل سیر آنرا کند و یا متوقف مى سازند. قطعا فرزندانى که از مادران آلوده دامن پا به عرصه جهان مى گذارند، دیرى نمى گذرد که جامعه را به وجود خود رنج مى دهند و بدون شک عده اى از ناقص عقلان و ابلهان اخلاقى و دیوانگان و جنایتکاران را بر شمار اجتماع خواهند افزود.
مرد وظیفه شناس کسى است که مشى عاقلانه در زندگى انتخاب کند، خود را مدیون اجتماع بداند، به سلامت نسل آینده توجه داشته باشد. در حقیقت همچون یک میکانیسین متخصص که ابزارها و چرخهاى یک واحد صنعتى را براى جریان و حرکت صحیح آن تعمیر و اصلاح مى کند، توانسته است واحد بزرگ یا کوچک اجتماع بشرى را در راه حرکت صحیح و ترقى و پیشرفت یارى و مدد نماید و براى این واحد بزرگ یا کوچک انگل و طفیلى و عناصر مخل و سد راه ترقى بار نیاورد، این خدمت مقدس به یقین بالاتر از هر خدمتى است چه اگر ما انسان سالم نداشته باشیم ، جامعه نمى تواند به خوبى از مزایاى زندگى اجتماعى برخوردار شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تفسیر برهان ، ص 656 - تفسیر نورالثقلین ، ص 335. 
2- بحارالانوار، جلد 101، ص 91. 
3- مکارم الاخلاق ، ص 219. 
4- گلستان سعدى . 
5-عیون اخبار الرضا، جلد 1، باب 28، حدیث 17 - روضه المتقین ، جلد 8، ص 381.

دور بودن برنامه جشن همسرى از ((لهو)) و ((لعب ))

عن یونس ، قال : ساءلت الخراسانى (علیه السلام ) عن الغناء و قلت :

ان العباسى ذکر عنک انک ترخص فى الغناء فقال : کذب الزندیق ما هکذا قلت له : ساءلتى عن الغناء، فقلت : ان رجلا اتى ابا جعفر فساءله عن الغناء فقال : یا فلان اذا میزالله بین الحق والباطل فاین یکون الغناء؟

قال : مع الباطل ، فقال : قد حکمت .(1)

((یونس )) روایت کرده است که از خراسانى (حضرت امام رضا (علیه السلام )) درباره غنا پرسیدم و گفتم یکى از عباسى ها (2) خیال کرده که جنابعالى غنا را اجازه مى فرمایید!

حضرت فرمود: زندیق (3) دروغ مى گوید! من چنین سخنى به او نگفتم که غنا جایز است . حضرت براى یونس اصل ماجرا را چنین توضیح مى دهد که آرى آن مرد عباسى آمد و از من درباره حکم غنا پرسید. به او گفتم ، همانا مردى به حضور جد بزرگوارم ، امام باقر (علیه السلام ) رسید و از آن حضرت درباره غنا پرسش کرد. حضرت هم به او پاسخ داد: اگر خداوند بین حق و باطل جدایى بیندازد، پس (به نظر شما) غنا را در کدامین قسمت (در طرف حق یا در طرف باطل ) قرار مى دهد. امام باقر (علیه السلام ) هم متقابلا به او فرمود:

درست حکم کردى . حکم مساءله همین است که تو گفتى . پس غنا باطل است .

خداوند در قرآن مى فرماید:

ومن الناس من یشترى لهوالحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم ویتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین .(4) 

((بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى خرند تا مردم را از روى نادانى ، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند. براى آنان عذابى خوار کننده است )).

در تفسیر آیه فوق ، روایتى از امام هشتم (علیه السلام ) رسیده است که در آن ، این آیه بر غنا و خوانندگى تطبیق شده است .(5) 

امام هشتم (علیه السلام ) در ضمن نامه اى براى مامون گناهان کبیره را مى شمارد و یکى از گناهان کبیره را سرگرمى به آلات موسیقى معرفى مى فرماید.(6) 

ثواب پرهیز از غنا

همچنین حضرت فرمود:

من نزه نفسه عن الغناء فان فى الجنة شجرة یاءمر الله عزوجل الریاح ان تحرکها لها صوتا لهم یسمع بمثله ومن لم یتنزه عنه لم یسمعه .(7)

کسى که از غنا دورى کند، در عوض درختى در بهشت هست که خداوند دستور مى دهد که باد آن را به حرکت در آورد، نغمه خوش از آن درخت بهشتى بلند مى شود که مانند آنرا تا به حال نشنیده است و کسى از غنا اجتناب نکند، آن صوت زیبا را نمى شنود.

در تعریف غنا از مشهور حکایت شده که گفته اند:

مد الصوت المشتمل على الترجیع المطرب .(8) 

غنا یعنى کشیدن صوت به طورى که شامل هم ترجیع چرخانیدن آواز در حلق و هم مطرب (صوت طرب آور) باشد.

به عبارت دیگر غنا عبارت است از کشیدن و چرخانیدن صدا در حلق به شکل و حالتى که مناسب مجالس لهو و لعب باشد.

مرحوم امام خمینى (رحمة الله علیه ) فرموده است :

فالاولى تعریف الغناء بانه صوت الانسان الذى له رقه وحسن ذاتى ولو فى الجملة وله شاءنیة ایجاد الطرب بتناسبه لمتعارب الناس .(9)

غنا عبارت از: صداى انسان به شکل لطیف و نازک که حسن ذاتى دارد به طورى که اقتضا و قدرت آن را دارد، در عموم مردم ایجاد طرب نماید.

پس صداى خشن و زشت جزء غنا محسوب نمى شود و لازم نیست صداى مطرب در همان لحظه (بالفعل ) حالت طرب را در شخص ایجاد کند بلکه اگر به تدریج طرب انگیز باشد، جزء غنا محسوب مى شود. به عبارت دیگر غنا و موسیقى مطرب ، شاءنیت و اقتضاى طرب را دارد، اگر چه بالفعل مطرب نمى باشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-وسائل الشیعه ، باب 99، حدیث 13 - فروع کافى ، جلد 2، ص 201، عیون اخبار الرضا، در نسخه اى آمده که آن ملعون ((ابراهیم هاشم العباسى )) بوده ، ص 187. 

2- ولى در ((رجال کشى ))، ص 311 مى نویسد: ان هشام بن ابراهیم العباسى زعم انک احللت له الغناء. 

3- معرب ((زندیک )) است و این کلمه از ((زند)) گرفته شده و آن کتابى است به پهلوى از زردشت مجوس (منتهى الارب ) گروهى است از مجوسى که خداى را دو گویند... یعنى تو را مبداء خیرات و ظلمت را مبداء شرور دانند. (کشاف اصطلاحات الفنون ) 

4- سوره لقمان / آیه 6. 

5- تفسیر نور الثقلین ، جلد 4، ص 1491. 

6- وسائل الشیعه ، جلد 11، ص 261 (استماع الاوتار من الکبائر) 

7- کافى ، جلد 6، ص 434. 

8- مکاسب محرمه (شیخ الفقهاء والمجتهدین ، شیخ مرتضى انصارى )، بحث غنا 

9-مکاسب محرمه ، امام خمینى ، جلد 1، ص 202.

خواندن دعاى مخصوص (در هنگام ملاقات مرد با همسر آینده اش )

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ):

اذا ادخلت علیک فخذ بناصیتها واستقبل القبلة وقال : ((اللهم امانتى اخذتها، وبمیثاقى استحللت فرجها، اللهم فارزقنى منها ولدا مبارکا سویا، ولا تجعل للشیطان فیه شرکا ولا نصیبا.(1)

حضرت رضا (علیه السلام ) فرمود: هرگاه عروس را آوردند، موى پیشانى او را بگیر و رو به قبله بگو:

خداوندا، امانت خویش را دریافت کردم ، به مقتضاى پیمان زناشویى او را حلال کرده ام ، خدایا فرزند مبارک و تمام عیار از او نصیبم فرما و شیطان را از اولادم بى نصیب گردان .


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحارالانوار، جلد 103، ص 277.