آیین زندگی اسلامی ایرانی
آیین زندگی اسلامی ایرانی

آیین زندگی اسلامی ایرانی

کفویت ((تناسب فکرى و روحى )) زن و مرد

در آیین اسلام هر مرد مسلمانى کفو و همشاءن مسلمان دیگرى است و هر زن مسلمان که در عقد مرد مسلمانى درآید، با همشاءن خود پیمان زناشویى بسته است .

در فقه شیعى ، اختلاف و عدم هماهنگى و تناسب در حسب و نسب و شهرت و مزایا و موقعیتهاى اجتماعى مانع پیوند سعادتمندانه نیست . چنان که از امام صادق (علیه السلام ) منقول است که امام زین العابدین (علیه السلام ) با کنیز امام مجتبى (علیه السلام ) ازدواج کرد. این خبر به گوش ‍ ((عبدالملک مروان )) رسید، بلافاصله نامه اعتراض آمیزى به آن حضرت نوشت که شنیدم شما با کنیزى ازدواج کردید، آن حضرت در پاسخ وى نوشت : خداوند با قبول اسلام تمام پستى هاى آنان را زایل نموده و به آنان کرامت بخشید. دیگر ملامت و سرزنش ناشى از پستى زمان جاهلیت را ندارد چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز وسیله ازدواج غلامان مسلمان را فراهم آورد و کنیزان را به همسرى خود انتخاب مى نمود.(1) 

عن ابى جوید مولى الرضا (علیه السلام ): قال صعد رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) المنبر، فخطب الناس ثم اعلمهم ما امرهم الله عزوجل به فقالوا: ممن یار رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ):

فقال : من الاکفاء فقالوا: و من الاکفاء؟ فقال : المومنون بعضهم اکفاء بعض ، ثم لم ینزل حتى زوج ضباعة بنت زبیربن عبدالمطلب المقدادبن الاسود ثم قال : ایها الناس انى زوجت ابنة عمى المقداد لیتضع النکاح .(2)

((ابو جوید)) غلام حضرت رضا (علیه السلام ) گوید:

رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) بر فراز منبر رفتند و براى مردم خطبه خواندند و اوامر خداوند را به آنان رسانیدند. مردم از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) پرسیدند: دختران خود را به چه افرادى تزویج کنیم ؟

فرمود: به کسانى که با آنها ((کفو)) هستند و سپس فرمود: مومنان با یکدیگر کفو هستند. سپس در حالى که بالاى منبر بود، ((ضباغة )) دختر عموى خود را به ((مقداد)) تزویج فرمود.

انواع کفویت :

1 - کفو شرعى : (ایمان ، پاکدامنى ، امکانات اقتصادى )(3) 

2 - کفو عرفى : (اخلاق ، فکر، سن ، موقعیت خانوادگى ، اجتماعى ، شغلى ، لهجه ...)

اگر در هنگام ازدواج علاوه بر کفو شرعى ، کفو عرفى نیز در نظر گرفته شود، هدف از ازدواج که همان سکونت و آرامش خاطر در طول زندگى است ، سریعتر تامین خواهد شد، زیرا تا یک نوع مشابهت اخلاقى و محاکات روحى و کشش و جذبه روانى بر محیط زناشویى سایه نیفکند، غالبا پیوند زندگى چندان با صفا نخواهد بود. پس چه بهتر که مردان مسلمان شریف و اصیل که داراى ملکات عالى انسانى و سجایاى اخلاقى و دانش و بینش ‍ وسیع و گسترده هستند، با زنانى پیمان زناشویى ببندند که از نظر روحیات و ارزشهاى اخلاقى بسان یا مشابه آنان باشند، عین این مطلب درباره زنان پاکدامن و پرهیزکار که از فضایل اخلاقى و روحیات پاک و اندیشه و بینش ‍ بلند برخوردار نیز صادق است .

روى این بیان حقیقت خطاب الهى به پیامبر گرامى براى ما روشن مى گردد:

لو لم اخلق علیا، لما کان لفاطمة ابنتک کفو على وجه الارض .(4)

اگر حضرت على (علیه السلام ) را نمى آفریدم ، هرگز براى دختر تو فاطمه در روى زمین همشاءنى نبود.

بطور مسلم مقصود از این ((کفو)) همشاءن مقامى و روحى است . اگر حضرت على (علیه السلام ) از ایمان استوار و تقوا و پرهیزکارى و عصمت و امامت برخوردار بود، فاطمه نیز بسان او پارسا و پرهیزکار و معصوم و هم مقام او بود.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- وسائل الشیعه ، باب 77. 

2- مسندالامام الرضا (علیه السلام )، جلد 2، ص 265، عیون الاخبار الرضا، جلد 1، ص 289 

3- امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: الکفوان یکون عفیفا و عنده یسار. (وسائل الشیعه ، جلد 14. ص 51) کفو در این است که (همسرت ) عفیف و پاکدامن باشد و از امکانات اقتصادى نیز برخوردار باشد. 

4-بحارالانوار، جلد 43، ص 92.

بررسى همه جانبه از طریق مشورت با افراد مجرب و کار آزموده

مشورت از ماده ((شور)) به معناى برداشتن ، بیرون آوردن عسل از کندوى زنبور عسل مى باشد، و نیز به معناى ریاضت دادن ، آزمودن ، فربه و نیکو شدن (اسب یا شتر) به کار رفته است . مشورت به معناى به دست آوردن نظر و راى است از راه مراجعه برخى به برخى دیگر.(1) 

گویا شخص با مشورت و ارتباط نظر، عسلهاى شیرین اندیشه ها را از کندوى اذهان و درون عقلها بیرون آورده ، در جهت شفابخشى و سعادت خود و دیگران از آن استفاده مى کند.

اصولا هیچ پشتیبان و تکیه گاهى همچون مشورت نیست . زیرا مشورت عین هدایت است . معمولا افرادى که کارهاى خود را با مشورت انجام مى دهند، کمتر گرفتار لغزش مى شوند زیرا (بهره جستن از) عقلها و تجارب و دیدگاههاى دیگران ، آنها را پخته و کم عیب مى گرداند و از لغزش هاى فاحش مصون مى دارد. به عکس کسانى که گرفتار استبداد راى هستند و خود را از راهنمایى دیگران بى نیاز مى دانند، هرچند از نظر فکرى نیرومند باشند، غالبا گرفتار لغزش و اشتباه خواهند شد. الامام الرضا (علیه السلام ) لما ذکر عنده ابوه - کان عقله لا توازى به العقول وربما شاور الاسود من سودانه ، فقیل له : تشاور مثل هذا؟ فقال : ان الله تبارک وتعالى ربما فتح على لسانه .(2) 

حسن بن جهم گوید: جمعى در خدمت امام رضا (علیه السلام ) بودیم . ایشان یادى از پدر بزرگوارش نمود و فرمود با اینکه عقل او بر تمام مردم مزیت داشت و هیچ عقل با او برابرى نمى کرد، با این وصف در بسیارى از اوقات با یکى از غلامان سیاه پوست خود مشورت مى کرد.

به آن حضرت گفته شد: آیا با چنین کسى مشورت مى کنى ؟!

در پاسخ فرمود: چه بسا خداى تبارک و تعالى مشکل را به زبان چنین شخصى برطرف کند. بسیارى اوقات درباره مزرعه یا باغ آن حضرت را راهنمایى مى کردند و آن حضرت به آن عمل مى نمود.

عن على بن موسى الرضا (علیه السلام ): عن ابیه عن ابائه عن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ):

قال : ما من قوم کانت لهم مشورة فحضر معهم من اسمه محمد و(او حامد او محمود او) احمد فادخلوه فى مشورتهم الا خیرلهم .(3) 

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است :

هر گروهى که امورات خود را با مشورت اصلاح کنند و بین آن گروه نام ((محمد))، ((حامد)) و ((محمود))، ((احمد)) باشد، در صورتى که گروه مشورت کننده به احترام این نام راى و نظر آنها را در تصمیم گیرى خود وارد نماید، سرانجام کارشان به خیر و موفقیت منتهى خواهد شد.

عن معمربن خلاد، قال : هلک مولى لابى الحسن الرضا (علیه السلام ) یقال له سعد، فقال : ((اشر على برجل له فضل وامانة )) فقلت : انا اشیر علیک ؟! فقال : شبه المغضب : ان رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) کان یستشیر اصحابه ثم یعزم على ما یرید.(4) 

((معمربن خلاد)) گوید: یکى از غلامان امام رضا (علیه السلام ) به نام ((سهر)) وفات یافت . امام (علیه السلام ) به معمر فرمود: شخص بافضیلت و امانتدارى را به من معرفى کن .

((معمر)) گوید: در پاسخ گفتم : من کسى را به شما معرفى کنم ؟!

حضرت با حالت شبیه شخصى غضبناک فرمود: پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) با یارانش مشورت مى کرد و بعد درباره آنچه که مى خواست ، تصمیم مى گرفت .

با چه کسى مشورت کنیم ؟

عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ) عن ابائه عن على (علیهم السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) یا على لا تشاورن جبانا فانه یضیق علیک المخرج ولا تشاورن بخیلا فانه یقصر بک عن غایتک ولاتشاورن حریصا فانه یزین لک شرها (شرهما) واعلم ان الجبن والبخل والحرص غریزة یجمعها سوء الظن .(5) 

((امام هشتم (علیه السلام ) از پدارنش و ایشان از حضرت على (علیه السلام ) روایت کرده اند: که رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) خطاب به حضرت على (علیه السلام ) فرمود: با فرد ترسو مشورت نکن ، زیرا راه گشایش و آسانى امور را برایت تنگ مى کند و بدین وسیله تو را از انجام کارهاى مهم باز مى دارد، با فرد بخیل مشورت نکن ، زیرا تو را از هدفت (که کمک به دیگران است ) باز مى دارد. با فرد حریص مشورت نکن ، زیرا او براى جمع آورى ثروت یا کسب مقام ، ستمگرى را در نظرت جلوه مى دهد. بدان که ترس و بخل و حرص نهادهایى هستند که ریشه آنها بدبینى به خداوند است .

ثمرات مشورت

1 - بهتر شناختن منافع و مصالح و راه تامین آنها و در نتیجه سرعت در حل مشکلات .

2 - رشد اندیشه و قدرت تدبیر. 3 - پى بردن به نقص و نارسایى فکر شخصى (تواضع در فکر) و مصونیت از غرور و استبداد.

4 - شناسایى افراد شایسته و خوش فکر و با ابتکار از غیرش .

5 - شخصیت دادن به افراد و به دنبال آن رشد شخصیت اجتماعى .

6 - ایجاد هماهنگى و وحدت در مقام اندیشه و عمل و جلوگیرى از اختلافات نظرى و عملى .

7 - مقبولیت بیشتر راءیى که مورد مشورت قرار گرفته و از کانال شور گذشته و جلوگیرى از بدگمانى نسبت به تحمیل راءى و استبداد مسئولین .

8 - زنده نمودن حس همکارى و همیارى ، چرا که افراد مورد مشورت احساس مى کنند که در تعیین خط مشى زندگى اجتماعى سهیم هستند و مى بایست در تشخیص راه بهتر و اجراى تصمیمات ، کوشا باشند.

9 - مصونیت بیشتر از خطا و معذور بودن در صورت انجامیدن به خطا و همچنین مصون ماندن از حسد دیگران در صورت پیروز شدن در کار، آن طور که از برخى روایات نیز استفاده مى شود.(6) 

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ):

من طلب الامر من وجهه لم یزل ، فان زل لم تخذله الحیلة .(7) 

امام رضا (علیه السلام ) فرمود:

هر کس کارى را از راه آن طلب کند، پایش نمى لغزد، اگر بلغزد چاره آن او را خوار نگرداند.

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ): قال على (علیه السلام ):

التدبیر قبل العمل یومنک من الندم . (8)

امام رضا (علیه السلام ) فرمود: حضرت على (علیه السلام ) فرمود:

((قبل از اینکه کارى را شروع کنى ، در اطراف آن نیک تاءمل کن تا شما را از پشیمانى نگهدارى کند)).

در سر کارى که درآیى نخست 

رخنه بیرون شدنش کن درست تا نکنى جاى قدم استوار 

پاى منه در طلب هیچ کار ((نظامى ))


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- اقرب الموارد، قاموس ، مفردات راغب ، لغتنامه دهخدا. 

2- وسائل الشیعه ، جلد 2، ص 208 - محاسن برقى ، ص 602. 

3- عیون اخبار الرضا، جلد 2، ص 29 - تفسیر قرطبى ، جلد 3، ص 1493 - بحارالانوار، جلد 75، ص 91 و 98 و 254. 

4-محاسن برقى ، ص 601. 

5-بحارالانوار، جلد 75، ص 99 - وسائل الشیعه ، جلد 8، ص 429 - من لایحضره الفقیه ، جلد 4، ص 409 - علل الشرایع ، جلد 2، ص 246 - خصال ، جلد 1، ص 102. 

6-مسئله شورى ، ص 17. 

7- بحارالانوار، جلد 78، ص 356. 

8- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 293.

موارد مهم جهل

1 - جهل نسبت به استعدادهاى خود
2 - جهل نسبت به تاریخ و سرنوشت گذشتگان 
3 - جهل نسبت به زمان و مقتضیات آن و حوادث روزمره
4 - جهل نسبت به فلسفه سختیها و بلاهاى الهى و تاثیر آن در ساختن شخصیت انسان
5 - جهل نسبت به مردم و شیوه رفتار با آنان خصوصا جهل به دشمنان